خلاصه مترادف
خلاصه مترادف اسم فرم
- abridgment کوتاه précis روکش، مقدمه،، تراکم، چکيده خلاصه، طرح، کوتاه، سر، پیش نویس، برنامه درسی.
- précis، اختصار، خلاصه، خلاصه، مختصر، یگدیگر، مهر، abridgment، چکيده، رزومه، طرح، برنامه درسی، بررسی، بررسی، مختصر، خلاصه، ماده، طرح، مظهر.
- خلاصه خلاصه، précis، خلاصه، چکيده مظهر، abridgment، تراکم، کپسول، conspectus.
- خلاصه.
- مونتاژ.
- گذشت، عصاره، نقل قول، استناد، انتخاب، قطعه، ش.
خلاصه مترادف صفت فرم
- brusque.
- peremptory، سریع، سریع، سریع، سریع، فوری، فوری، شتابزده، expeditious، مکمل.
- مختصر فشرده موجز کوتاه، خلاصه، ریز، فشرده، تراکم، abridged، مختصر، مختصر، ترد، trenchant، مختصر و مفید، به وسیلهی، اشاره کرد، مختصر.
- کوتاه, کوچک, سریع, کوتاه مدت, لغزش سریع سریع زودگذر، زودگذر زودگذر.
خلاصه مترادف فعل فرم
- را در درک، درک، جذب جذب، می دانم، استاد، درک عمق، دریافت، زرنگ و دانا، ترکیب، درک، حفاری.
- متراکم abridge، هضم، مختصر کردن، چکيده طرح، synopsize، بهگزارش، capsulize، میخواهم، بررسی، خلاصه.
- نتیجه گیری پایان، بستن، مسلما میخواهم، بازشماری، restate، تکرار، بیش از، بررسی، خلاصه.
- کوتاه متراکم، فشرده سازی، abridge، انتزاعی اسلوب، خلاصه، روکش، میخواهم، methodize، تدوین.