دم مترادف


دم مترادف اسم فرم

  • عقب، پشت عقب, پایان, خلفی hindquarters, ته قنداق تفنگ، باقیمانده پشت پایین ته توپ اندام پایان عقب درشت، derriere.

دم مترادف صفت فرم

  • rearmost, hindmost, نهایی, پایین, آخرین, نتیجه نهایی.

دم مترادف فعل فرم

  • اختراع کردن ابداع کوک کردن، contrive، اختراع، هچ، مهندس، ترتیب، مانور، طرح، connive.
  • سایه دنبال دنباله، ردیابی، برچسب، ساقه، پیگیری، پیگیری، شکاری، سگ، جاسوسی بر روی.
دم لینک های مترادف: پایان, نهایی, پایین, نتیجه نهایی,

دم مترادف،