زرق و برق دار مترادف


زرق و برق دار مترادف اسم فرم

  • فنيرس، رب ormolu fool's gold, اسباب بازی بچه، gilt، زرق و برق spangle، rhinestone، gimcrack، پلاستیک، نمایش، زر و زیور، brummagem، pinchbeck، فریب، توهم است.

زرق و برق دار مترادف صفت فرم

  • gaudy meretricious، tawdry، دارای ظاهر زیبا وفریبنده garish, زرق و برق دار، سطحی، bespangled، براق، زرق و برق دار, بی ارزش، ارزان، gimcrack.
  • gaudy, meretricious, garish, زرق و برق دار، tawdry، متکبر، با صدای بلند خودنمایی می کند.
  • ، و خوب قابل توجه پر زرق و برق درخشان، با شکوه، درخشنده، رنگی زرق و برق دار، آشکار،.
  • خیلی لذت بخش سرگرم کننده زیبا, دوست داشتنی, تورم.
  • درخشان، gleaming، براق،, جلا خودنمایی glary، درخشان، درخشان، روشن آفتابی، درخشنده، روشن از فروغ افتاب، درخشان، سوسو زننده، درخشان، effulgent، درخشان.
  • درخشنده با شکوه، فوق العاده، با شکوه، مجلل پر زرق و برق، والا، زیبا، غنی است.
  • زرق و برق دار gaudy garish، ارزان، tawdry، پرمدعا، gimcrack، زرق و برق دار، مبتذل، meretricious، بی مزه، با صدای بلند، نقده، جاز.
  • مزین واضح، زرق و برق دار زرق و برق دار، روشن، با صدای بلند، garish، جاز، متکبر، florid، حد بسیار بالایی، وحشی، اغراق آمیز، تئاتر، توجه گرفتن campy.
زرق و برق دار لینک های مترادف: دوست داشتنی, تورم,

زرق و برق دار مترادف،