سکوت مترادف
سکوت مترادف اسم فرم
- سکون, شده, noiselessness, soundlessness, هنوز, آرام, quietude, آرامش, muteness آرام.
- محرمانه بودن، میرسد، خاموشی، رزرو، نزدیکی، ابهام، فراموشی.
سکوت مترادف صفت فرم
- اسپیچ لس، لال و گنگ، closemouthed، بی توجه، محتاط در سخن، کم حرف، مرموز، آرام، مادر.
- بی صدا بی صدا hushed نارسا، آرام، با این حال، خاموش، muffled.
سکوت مترادف فعل فرم
- آرام هنوز بشدت بی جان, hush, صدا خفه کن، قطع، پوزه بند.
- سبزها سرکوب، قرار دهید، خاموش، له جلوگیری، تسخیر.