قطب نما مترادف


قطب نما مترادف اسم فرم

  • حد مرزی محیط، مدار، دور.
  • حوزه, محدوده, رسیدن, حد, وسعت, میدان دید.
  • منطقه، گستره, زمینه, منطقه, قلمرو, حوزه.

قطب نما مترادف فعل فرم

  • برو اطراف، محاصره engird آغوش شامل محیط زیست، محصور.
  • درک, متوجه, نفوذ.
  • سجاف، besiege، blockade، سرمایه گذاری.
قطب نما لینک های مترادف: حوزه, محدوده, وسعت, میدان دید, زمینه, منطقه, قلمرو, حوزه, درک, متوجه, نفوذ,