مهار مترادف


مهار مترادف اسم فرم

  • خویشتن داری محدودیت، رزرو می­رسد، سرکوب، سرکوب، محدودیت، کنترل، بررسی، گیره، محدود کردن، مهار، بلوک، مانعی بر سر راه، hang-up.
  • خویشتن داری چک، کنترل بازدارنده، محدودیت، محدودیت، محدود کردن، دسته سه تایی، مانع، افسار، ترمز، فشار، سرکوب، محدودیت.

مهار مترادف صفت فرم

  • مهار سرکوب محتاط در سخن، سرکوب، خارج، محدود، نگهبانی، چک، impeded، subdued، کنترل، leashed، ساخت.

مهار مترادف فعل فرم

  • بررسی راهنمای توقف، توقف، آهسته، کنترل، محدود، محدود کردن، دسته سه تایی، محدود، مندند، سرکوب، مهار، encumber.
  • بهره برداری استخدام, کنترل, استفاده از بسیج، اعمال، عمل، مدیریت کانال.
  • جلوگیری.
مهار لینک های مترادف: کنترل, جلوگیری,

مهار مترادف،