هیجان مترادف
هیجان مترادف اسم فرم
- تحریک تهييج انگیختگی، تحریک، برق، تحریک، آنزیم، فلپ، شادمانی، شور، تب، شور، گرما.
- هیجان titillation، لذت، تحریک آنزیم، احساس، شور، مسمومیت، تحریک، ضربه.
- پا زدن, هیجان, ماجراجویی, احساس.
- کانکتور خراب، شوک، احساس سوزن سوزن شدن، پالس اهتزاز، لرزش، موج، تیردان قرار گرفتن، gooseflesh.
هیجان مترادف فعل فرم
- تحریک، electrify، بیدار، یاد، حرکت، تحت تاثیر قرار، لطفا، بنويسيم،، enrapture، بدام عشق انداختن، ravish، لمس، سوراخ، تحریک، بهم زدن، فول، غلغلک دادن.