وحشی مترادف
وحشی مترادف اسم فرم
- بدوی aborigine اجنبی، autochthon، بومی، indigene.
- هیولا جانور قصاب، کشنده، حیوان، کیش، خرابکاری، شیطان، قاتل، قاتل، یاهو.
وحشی مترادف صفت فرم
- undisciplined سرکش یا طغیانگر، نامنظم، بی پروا، جاهل بی تدبیر، نسنجیده، madcap، با، مبتلا به دوار سر.
- خشونت آمیز آشفته طوفانی دیوانه وار، دیوانه، raving، خشمگین و عصبانی و دیوانه، پریشان.
- شدید, وحشی, سقوط, متعصب بی رحم وحشیانه بی رحمانه، غیرانسانی.
- طبیعی، بومی، undomesticated، untamed، وحشی، صحرا، زباله، موات خام uncared-for رام نشده، بومی.
- عجیب و غریب عجیب و غریب عجیب و غریب, عجیب, غریب، رویایی، شدید، untraditional، غیر متعارف، عکس، far-out.
- غیرمتمدن اولیه موات بی ادب، تعدیات، بربر، وحشی.
- غیرمتمدن خام اولیه متعصب، تعدیات، وحشی، خشن و خشن و وحشی, شدید.
- ندارند، profligate، dissipated، شل، سریع، هرزه licentious فاسد نافرمان، سهل انگار.
- وحشی خونخوار بی رحمانه، شدید، فاحشهباز، مشتمل بر: وحشیانه، چپاول، بسیار گرسنه، غیر انسانی، متعصب، مرگبار، شیطانی، untamed، وحشی.
- کفن و دفنی، وحشی، untamed، untamable.
وحشی مترادف فعل فرم
- ضرب و شتم maul manhandle، سوء استفاده، ترش، دستگاه پرس، drub، brutalize، شکنجه، دریدن، زباله.