کمال مترادف
کمال مترادف اسم فرم
- flawlessness faultlessness ایده آل, تحقق, سبب, دقت, صحت، دقت.
- ديگرشان عاشق دوست پسر، مرد جوان، تحسین، swain، یار، دوست نجیب، مرد، مرد.
- گیج کننده, بسیار, pedant, مستلزم, quibbler, fuddy-duddy, fussbudget.
کمال مترادف صفت فرم
- کامل مطلق، عالی، کامل مطلق، بی حد و حصر، کامل، کامل، انجام شده، آشکار، بسیار عالی.
کمال مترادف فعل فرم
- رسیدن کامل، اثر، انجام کامل، تاج، پایان، قطبنما، انجام، تحقق، اجرا، انجام.