کنجکاو مترادف


کنجکاو مترادف صفت فرم

  • ، کنجکاو زدن پویان, فضول, دخالت, ناخوانده, interrogatory, inquisitorial.
  • رمان عجیب و غریب عجیب و غریب، مرموز، غیر معمول، نادر، مفرد، منحصر به فرد، عجیب و غریب, خارجی, عجیب و غریب، فوق العاده، ویژه، قابل توجه است.
  • کشیدند، کنجکاو، بازجویی،، علاقه بررسی، تجسس،.
  • کنجکاو, کشیدند، prying، جستجو، عجیب و غریب, overcurious, فضول, زدن پویان.
کنجکاو لینک های مترادف: فضول, دخالت, خارجی, کنجکاو, فضول,

کنجکاو مترادف،