گسترش مترادف


گسترش مترادف اسم فرم

  • افزایش، بزرگ شدن فرمت اتساع رشد بزرگنمایی تقویت تقویت تورم, گسترش.
  • جشن ضیافت repast، غذا، جدول، هیئت مدیره، بوفه.
  • دهانه، حد محدوده، انتشار، انتشار، رسیدن به محدوده، قطب نما، کشش، وسعت، منطقه.

گسترش مترادف فعل فرم

  • apportion dole پاکت، توزیع، انصراف، سهم، گرفته،، تخصیص دادن، اختصاص، اختصاص دهید.
  • ارائه مطرح را، بیان، سبب، مناقصه، ارسال، انتقادات و پیشنهادات، در حال حاضر.
  • بزرگ باد، افزایش گشاد، تورم، منفجر، متورم شدن، پف دار، نفخ، تقویت، تشدید می شود.
  • توسعه کوششى، استادانه درست شده، تقویت، ميرساند، تکامل، expatiate، پرت شدن، قرعه کشی، protract، زینت دادن، سخن بی ربط.
  • طولانی ادامه protract، طول، تعویق، تاخیر، قرعه کشی، باقی بماند.
  • قسمت اسپلی جداگانه، شعله ور، باز، فضولی، واگرا، تقسیم، cleave، تقسیم.
  • منتشر پخش، انتشار، نشر گردش، توزیع، قلمه زدن، افشانده شدن، دست، اعلام، اعلام، فاش کردن، تبلیغات، هوا، انتقال.
  • پراکندگی گسترش, پرتو افکندن فردی، پراکنده منتشر، نفوذ، outspread، پراکنده، تاخت و تاز کردن، strew، پوشش.
  • پهن، گسترش، تقویت، کشش، گسترش، گسترش، بزرگ، تعمیق، زیاد، اضافه کردن، افزایش، بزرگ.
  • کشش راست گشودن، باز، uncurl، طول، آهنگسازی.
  • گسترش بزرگ، گسترش، پهن، منتشر کلی،، گسترش، outspread، تقویت، تقویت.
  • گسترش گسترش گسترش، زوم، کشش، گسترش، متورم شدن، گشاد، بزرگ، تقویت، تقویت، گسترش، افزایش، گشودن، باز.
  • گسترش گشوده باز، گسترش، کشش، گشودن، outstretch، باز کردن، رشد، موم.
  • گسترش گشوده، باز گشودن، باز کردن، کشش، گسترش، باد، گشاد، پهن، گسترش، زوم، sprawl.
گسترش لینک های مترادف: گسترش,

گسترش مترادف،