بازگشت مترادف


بازگشت مترادف اسم فرم

  • بازپرداخت جزا، جبران خسارت، دانشجویان، تلافی مجازات، پاداش، فرد، کمک هزینه، سهم، پرداخت، بازپرداخت.
  • ترمیم جایگزینی رفلکس، regress، بازگشت، بازیابی، دوباره تسخیر.
  • سود درآمد عملكرد درآمد خالص افزایش دارایی های مورد علاقه، درآمد حاصل از سود، را.
  • عقب، خلفی، انتهای دم، hindquarters.
  • عود عود، اکو، بازگشت، طنین نوستالژی، ارتجاعی، احیای، recrudescence، معاد، تجديد حياط، رنسانس، تولد دوباره، تکرار.
  • پاسخ پاسخ پاسخ, تلافی, rejoinder, گوشزد، دفع، باز گشت.

بازگشت مترادف صفت فرم

  • جنگلهای دور، از راه دور، دور، دورافتاده، جدا، منزوی، توسعه نیافته، حذف، خارجی، دور، غیر قابل دسترس، منزوی.
  • عقب خلفی, hindmost, پایان, دم.

بازگشت مترادف فعل فرم

  • requite تلافی, بازگشت, بازپرداخت، پاداش مى جبران، معامله بمثل کردن.
  • بازگشت به یاد داشته باشید، بررسی ببرند، بحر تفکر غوطهور شدن، منعکس کننده، اکو، تکرار.
  • برو عقب عقب، retrogress، ebb معکوس، عقب نشینی، دم به نوبه خود.
  • دوباره, ظهور, بازگشت, به نوبه خود, عقب نشینی.
  • عقب قرار بازگرداندن بازیابی، جایگزین، تنظیم مجدد، انباشتگی، یافتم، مجدد،، نصب مجدد.
  • عملکرد تولید خالص، فایده، میوه، رندر، بسيط، در نتیجه.
  • پاسخ پاسخ پاسخ، retort، تصدیق، رد کردن، در پاسخ گفتن.
  • پشتیبانی کمک، رعایت، تشویق abet، کمک، کمک، دوم، تحریم، حمایت، کمک هزینه، حفظ، به نفع، تایید.
بازگشت لینک های مترادف: تلافی, پایان, دم, بازگشت, دوباره, ظهور, بازگشت, عقب نشینی,

بازگشت مترادف،