تخلیه مترادف
تخلیه مترادف اسم فرم
- انتشار, معافیت و حواله و ترخیص و آزادی, جنايتاتي.
- برداشت.
- دفع انتشار ترشح، جریان، چرک، زار، طرد، اخراج.
- کاهش.
تخلیه مترادف فعل فرم
- اخراج غیر روحانی آتش، تعلیق، دادن اخطار، حذف، بیرون راندن، گونی، cashier، معاف، انتشار، تسکین، آزاد.
- تحقق انجام، اجرا، انجام، رسیدن به اثر، رعایت، دیدار، انجام، افتخار، حل و فصل، مربع.
- خالی کردن حذف ارسال جلو، unburden، disburden، debark، پیاده شود.
- دفع ترشحات خارج، خالی، از درجه اعتبار ساقط، از بین بردن، اجابت مزاج.
- دفع منتشر می کنند، اخراج، خارج کردن بیرون آمدن، پروژه، نشت، لای، روان.
- رها برداشت کویر، تخلیه، ترک، ترک، ترک، عقب نشینی، بیرون، رها، decamp، روشن.
- ساقه آتش خاموش مجموعه، منفجر، منفجر، پشت سر هم.
- لغو.