نفس مترادف


نفس مترادف اسم فرم

  • خود.
  • خودپرستی افراطی.
  • هوا باد، بخار، بوی نفس نفس زدن، پف، آه، بریده بریده نفس کشیدن، بوی، wheeze، تنفس، تنفس، استنشاق، بازدم، آرمان، الهام بخش.

نفس مترادف صفت فرم

  • هیجان انگیز, در حال حرکت، تحریک کننده، قلب تکان دهنده, قریب به اتفاق قربانیان, شگفت آور, با شکوه, موثر, خیره کننده, هیجان, زرق و برق دار.

نفس مترادف فعل فرم

  • استنشاق، بازدم، respire، آه، نفس نفس زدن، پف دار، بادهان باز دم زدن، wheeze، خر خر کردن، خورد، جلب، الهام بخش، منقضی، ضربه، اخراج، اگزوز، منتشر می کنند.
نفس لینک های مترادف: خود, خودپرستی افراطی, هیجان انگیز, قریب به اتفاق قربانیان, شگفت آور, با شکوه, موثر, خیره کننده, هیجان, زرق و برق دار,