پاک کردن مترادف
پاک کردن مترادف اسم فرم
- مالش سکته مغزی, لیسیدن، تصویب، سواب mop، اسکراب toweling sponging پاک کردن، خشک کردن.
پاک کردن مترادف صفت فرم
- بدون مانع اما بدون مزاحمت صورت میپذیرفته، نامحدود، unclogged، خلاص شدن از شر، آزاد، آزاد، disentangled، باز، رها، divested.
- شفاف، زلال، شیشه ای، از طریق diaphanous، بلورین است.
- متمایز آشکار ساده آشکار، ثبت اختراع، آشکار، قابل فهم، بدون ابهام, ارزشهاى، قابل فهم، شفاف، زلال.
پاک کردن مترادف فعل فرم
- تبرئه exculpate اعلام بی تقصیری، عفو، تخلیه، بزدايد، ببخشید، بخشیدن، ببخشايد.
- تسبيح، ennoble، پاک کردن، بالا بردن، مقدس، بهتر، edify، تقدیس، اعلام بی تقصیری.
- تمیز کردن.
- حذف از بین بردن معدوم کردن، به تدريج] نابود، لغو، حذف، حمله، expunge، محو کردن، خراش.
- خالص.
- روشن ميرساند، تعریف افز ا ر، explicate، disentangle، روشن، ساده، توضیح دهید.
- روشن, درخشش, روشن است.
- شستن، تمیز، پاک پاک، رایگان، آزاد، باز، آزادى، انتشار، خلاص، سهولت، خلاص.
- مالش قلم مو، ضربه تند وشدید زدن mop، towel، تمیز، خشک، روشن، پاک، burnish، لهستانی، سواب، پاک کردن، اسفنج.
- پاک پاک، بهبود پاکسازی، فشار، فیلتر، استریل، ضد عفونی، aerate، غربال کردن، شستشو، پاک کردن، صیقلی، اسکراب، جوش، pasteurize.
- پاک کردن.