چین مترادف
چین مترادف اسم فرم
- حرکت یا کشش ناگهانی، تکان شدید و سخت, جلو, یدک کش, حرکت تند و سریع.
- ظروف ريزي ظروف, ظروف گلی، سفال، سفال، سرامیک.
- عصب احشاء جسارت، شجاعت، شجاعت، فطرت، ستون فقرات، شن، اعتماد به نفس، اطمینان، روح، شکیبایی، استقامت، doggedness.
- چین و چروک, برابر, چین و شکن، برشی، ریج، دخترانه، یافت نشد!, crimple دو.
چین مترادف فعل فرم
- انتخاب جلو تکان شدید و سخت، عصاره، تقلا, حرکت تند و سریع، ربودن، گرفتن، اشک.
- قار قار، نواختن ساز زهی, thrum, بازی, انگشت, را انتخاب کنید.
- چین و چروک خوردن بریزید، دو طبقه، ruffle، rumple، یافت نشد!، crimple، درهم و برهمی.