کشتار مترادف


کشتار مترادف اسم فرم

  • سود ثروت باد آورده کودتا، پاکسازی، موفقیت.
  • قتل قتل قتل نفس، قتل، خونریزی، مرگ، نابودی، کشتار، برشی، دکان قصابی، قتل عام، هولوکاست.
  • کشتار قتل عام، قتل، خونریزی، پوگروم هولوکاست، نسل کشی، برشی، دکان قصابی، قتل، قتل، قتل، انحلال، حمام خون.

کشتار مترادف صفت فرم

  • ، خسته کننده خسته کننده fatiguing wearisome خواستار دشوار، دردناک.
  • غیر قابل مقاومت, جذاب, فریبنده، دستگیری، تعامل، alluring جذاب entrancing.
  • کشنده کشنده مخرب، malign، تلخ، pestilent، کشنده، فانی.

کشتار مترادف فعل فرم

  • قتل عام قصاب تلفات زیاد وارد کردن، انحلال، قطع، immolate، متمرکزسازی, نابودی, ذبح، کشتن، ترور، زباله.
  • قصاب, کشتن, نابود کردن, دور, قربانی.
کشتار لینک های مترادف: غیر قابل مقاومت, جذاب, نابودی, قصاب, کشتن, نابود کردن, دور, قربانی,