گراب مترادف


گراب مترادف اسم فرم

  • drudge، اداب, خرد کردن, هک, برده.
  • لارو کرم حشره، کاترپیلار.
  • مواد غذایی victuals نان گوشت کرایه، جیره می خورد.

گراب مترادف فعل فرم

  • drudge، toil، برده، moil، صدای پا، خرد کردن، عرق.
  • rummage، سر و گوش آب، لانه، کشف، جستجو، پژوهش.
  • حفاری توان، از بین بردن علف های هرز، جلو، عصاره، روشن، deracinate.
  • خواهش برای cadge، باب دسته ماهی تابه, دادخواست, درخواست, importune، mooch، scrounge.
گراب لینک های مترادف: خرد کردن, هک, برده, دادخواست, درخواست,