عجیب و غریب مترادف
عجیب و غریب مترادف صفت فرم
- , جذاب جذاب رنگارنگ شگفت انگیزی، عجیب، متفاوت، عجیب و غریب، کنجکاو، عجیب، غیر معمول.
- unearthly غیر طبیعی، غیر طبیعی وهم آور، شبح وار، مرموز، عجیب و غریب، عجیب و غریب، فوق العاده، عجیب و غریب، عجیب, غریب, eldritch.
- بد عادت ناآشنا، ناراحت، آشفته، از دست بی دست و پا، سر در گم، خيال مضطرب، discombobulated.
- جستجوی perplexed گیج، کنجکاو، کشیدند بافل، پرسش، کنجکاو،.
- خارج از مرکز.
- خارجی و بیگانه و ناآشنا، عجیب، خارج، خارجی.
- خارجی, بیگانه, عجیب و غریب، دور، خارجی، از راه دور, عجیب و غریب, خارج, زاید.
- طنز, اذیت کردن, bantering, قوس derisive فروتن، بیضوی، شوخی، گستاخ، insolent.
- عجیب و غریب عجیب و غریب عجیب و غریب، مفرد، فوق العاده، غیر طبیعی، eldritch، عجیب و غریب، عکس، عجیب و غریب.
- عجیب و غریب عجیب و غریب عجیب و غریب، نامنظم، عجیب و جالب، خنده دار، عجیب و غریب، offbeat.
- عجیب و غریب, فوق العاده, غریب, مورد رویداد outré، عجیب و غریب، freaky، گریز از مرکز، فرد، غیر معمول، عجیب، kafkaesque، توجه گرفتن فوق العاده عجیب و غریب دیوانه kookie، گره خورده است.
- مورد رویداد عجیب و غریب freaky عجیب و غریب،، عجیب و غریب، تعدیات، عجیب، غریب، گریز از مرکز، عجیب و غریب, عجیب و غریب، مضحک، outré، دیوانه، دیوانه، kooky است.
- مورد رویداد هیولا غریب نابجا، ناقص، غیر طبیعی، غیر عادی، عجیب و غریب, عجیب, غیر طبیعی، teratoid، outré، عجیب و غریب، misshapen.
- ناآشنا غیر معمول، جدید، رمان ناشناخته, غیر عادی، فوق العاده، عجیب و غریب, عجیب و غریب، عجیب و غریب، خنده دار، عجیب و غریب، عجیب و غریب، فوق العاده، کنجکاو، نامنظم، بی سابقه است.
- پیچ.
- گاه به گاه گاه به گاه پراکنده، اتفاقی، شانس، پارهای، متناوب.