چرب مترادف


چرب مترادف صفت فرم

  • unctuous, صاف, مطلوب, نرم و صاف کردن, لغزنده.
  • روغنی مومی، روغنی، چرب الوده، کثیف، oleaginous.
  • چرب, suety, سباسه, unctuous.
  • چربی.
چرب لینک های مترادف: صاف, مطلوب, نرم و صاف کردن, لغزنده, چرب, سباسه, چربی,

چرب مترادف،