فهرست اسامی همه مترادف


  • تحویل مترادف: توزیع، انتقال، انتقال، ترکه bequeathal، انتقال، تسلیم عبور محموله.
  • تحکیم مترادف: تحکیم امن، تقویت تمرکز، متراکم، جمع و جور، فشرده سازی.متحد ادغام، ترکیب، پیچیدهتر، سازماندهی، ترکیب، توام، متمرکز است.سخت است.
  • تخت مترادف: مثبت مطلق, ارزشهاى بی حد و حصر، peremptory، مستقیم، دشت، کاملا بی تردید، قاطع، طبقه، صریح، unreserved.قدیمی بی مزه insipid...
  • تختخواب سفری مترادف: buncombe bunkum چرند، زباله، باش، مزخرف، hokum، hooey، malarkey، سیب، balderdash، claptrap، فریب دادن، هوای گرم، bombast.
  • تخته مترادف: پلت فرم.هیئت مدیره, دال, پرتو, چوب, two-by-four.
  • تخته بند مترادف: تمسخر.
  • تخته سنگ مترادف: رای لیست، بلیط، فهرستی از ثبت نام، کاتالوگ، رول.
  • تخته شیرجه مترادف: خار.
  • تخریب مترادف: ویران تباهی، نابودی، مرگ در حال باطل کردن، انسداد، حذف، تخریب، سرنگونی، براندازی، کشتار، پاییز، پایان،...
  • تخصص مترادف: مهارت آموزش، knowhow تسلط دانش قدرت فرمان تجربه تسلط تسهیلات، پس زمینه.تمرکز عمده در تمرکز، برای رفتن، به.ویژگی...
  • تخصیص مترادف: وظیفه وظیفه کارهای عادی و روزمره، ماموریت، کار، دستورالعمل، درس، تمرین، مشق شب، ورزش، تعهد.سبب دست، ترک...
  • تخصیص دادن مترادف: اختصاص دهند.
  • تخفيف مترادف: تسکین.
  • تخفیف مترادف: جایگزینی، کاهش، جایگزینی، تسکین غیر، بهبودی، مهلت، سازش، extenuation، آرامش، easement، عفو، تبادل، تجارت.
  • تخلفات مترادف: قصور.خنثی, جدا, غیروابسته و مستقل، بی طرفانه, به بی طرفی، هدف، بی طرفانه، uninvolved، noncommittal, dispassionate, nonparticipating, دور, منصفی.
  • تخلیه مترادف: دفع منتشر می کنند، اخراج، خارج کردن بیرون آمدن، پروژه، نشت، لای، روان.برداشت.ساقه آتش خاموش مجموعه، منفجر،...
  • تخم ریزی کردن مترادف: تولید تولید، باعث بوجود امدن، beget، ایجاد، منجر به جلو آورد, مورد, آغاز, فرصت.
  • تخم مرغ مترادف: تخمک اوول، جنین.تحریک.
  • تخم مرغی شکل مترادف: بیضی.
  • تخم چشم مترادف: خیره نگاه کردن.
  • تخمکها مترادف: تخم مرغ.
  • تخمیر مترادف: بنويسيم، هم بزنید تا تحریک، مخملی، تحریک، مشکل، لرزش، مزاحم، disquiet، پیوند، rouse، roil، تحریک، seethe، جوش، چرک.هیجان...
  • تخیل مترادف: خلاقیت الهام اصالت، اختراع، نوآوری، نبوغ، سرمایه گذاری، باروری، مفهوم، فکر، فانتزی، fancifulness، فانتزی، دید.
  • تداخل مترادف: روکش overlie اویزان بودن، pleat، شلپ شلپ کردن، دامان بیش از، پشت در برابر، گسترش بیش از، قرار گرفتن، overspread، imbricate.
  • تداخل پیدا کند مترادف: مداخله فضولی، مخالفت با برخورد، تضاد، مقابله، مزاحم شدن، قطع، مانع، نقص، مانع، interpose، جلوگیری، شفاعت، ته قنداق تفنگ.
  • تداوم مترادف: پشتکار تعيين اميد،، وضوح، ثبات و استحکام، doggedness، سرسختی،، سرسختی، استقامت، ماجرا،، اصرار، stick-to-itiveness، سعی و...
  • تدبیر مترادف: دستگاه ابزار، ابزار دستگاه، لوازم خانگی، تدبیر، پیاده سازی، مصنوع، حیله.طرح اختراع مى دهم كه تدبير، طراحی،...
  • تدبیر، مترادف: فراست.
  • تدرو مترادف: تهمت.
  • تدریج مترادف: deification بزرگداشت، تعالی تنیده شود، enthronement، immortalization، ارتفاع، ایده آل، جوهر، exemplification، معیار، جوهر، تجسم.
  • تدریجی مترادف: اندازه گیری، گام به گام تدریجی، مترقی، افزایشی، گام به گام tapering، مستمر، مستمر، متوسط، غیر قابل مشاهده است.
  • تدفين مترادف: دفن دفن, entombment, inhumation, مراسم تشییع جنازه.
  • تدوین مترادف: مجموعه.
  • تدوین و فرموله کردن مترادف: تعریف مشخص تصریح، طرح، تعیین، particularize، جزئیات، بین میبرند، تجزیه و تحلیل، itemize، اسلوب، نشان می دهد، لیست، سنتز.
  • تذکر مترادف: اشاره صمیمی، نشان می دهد، این مفهوم را میرسانند، بی درنگ تلقین کردن، نشانه، نکته، اجازه سقوط، یادآوری.ردیابی...
  •