فهرست اسامی همه مترادف
ترق مترادف : resound طنین طنین انداز، blare، تلفات، صدای ضربه ناقوس، مشکل، زدن، کرک، رونق، رعد و برق، انفجار، سر و صدا، ترومپت،...ترقی مترادف : شکوفایی.ترمز مترادف : آهسته بگیرد، کاستن، سهولت بررسی، متوسط، مانع، مسدود کردن، محدود کردن، داد و بیداد، توقف.محدود کردن, اقامت, بررسی, مانع, مانع, کنترل، نقص، خویشتن داری، مهار، افسار, دسته سه تایی.ترمز ماشین مترادف : پلت فرم.اسلاید لغزش، skitter، sideslip، سر خوردن خامه ای، glissade، toboggan، ساحل، اسکیت، ساقه، نگاه.ترمز ماشین ردیف مترادف : زاغه.ترمّنجس مترادف : افزودنیهای پیشنهاد شده، به پایان رساندن لمس fixings لوازم جانبی، زیور آلات، embellishments، دکوراسیون، دکوراسیون، ارایش، مکمل، متعلقات ایستگاه مرکزی بتن، furbelows، fripperies، لهجه.ترمگانت مترادف : زن سرکش virago nag scold fishwife ویرایشهای ترور vixen harridan جادوگر خشم، اسپیت فایر, xantippe, سگ ماده.ترمیم مترادف : التیام، نیروی تازه یافتن, درمان, بازیابی, متوسط, فروکش کردن.اصلاح بهبود، اصلاح، درست بهبود بخشد، اصلاح.اعاده...ترمینال مترادف : نهایی, نهایی, پایان, آخرین, خاتمه و نتیجه گیری، شدید خارج، محدوده، بیشترین دورترین، قطعی.پایان نکته باقی مانده، پس، نقطه، نوک قلم، دم، برچسب، حوض، لب به لب، پا در اوردن پایان، صخره.ختم.ترند، مساوات طلب ترند، مترادف : برابر.ترنس مترادف : سرگیجه رویای پوچ، خیال، طلسم، بینایی، غلظت، جذب، انتزاع، مطالعه قهوه ای، موهوم، sleepwalking، کما، هیپنوتیزم.ترور مترادف : ترس وحشت، وحشت، ترس زنگ، دلهره، ارعاب، حرکتی، شوک، وحشت، ترس.کشتن.برادر آفت، وحشت، ویرایشهای شیطان، شیطان،...ترول مترادف : رول به نوبه خود، چرخش چرخند، چرخش، غل، آچار چرخ gyrate.بخوان کارول intone بدهیم, زیر, بلاست، فریاد yodel، jubilate.تروما مترادف : شوک، تکان دادن، زخم، ناراحت، تحول، ضربه، شکست، اختلال، مصیبت، واژگونی، گشتگی، فشار.ترومپت مترادف : سر و صدا در سر و صدا در خارج از کشور اعلام، پخش، انتشار، اعلام، نوید بخش، blazon، bruit، اعلام، انتشار، به گسترش این...ترویج مترادف : مدافع تبلیغات پشتیبانی، فروش، انتشار، مشتری جلب کردن، فشار، مورد پسند عامه کردن، ستایش، توصیه، پشت،...ترک مترادف : بس بجنگيد، تسلیم، نفی ترک، قطع، رها، ترک، توقف، رها، نتیجه گیری، توقف.داد تا رها abjure، مخدوم، ترک، اشکال، نمی...ترک تحصیل مترادف : آدم بی وفایی.ترک خورده مترادف : شکسته تقسیم fissured، دیوانه، شکسته، crannied، آسیب دیده، معیوب، معیوب، chinky، اجاره.دیوانه، دیوانه, ناسالم, مجنون,...ترکه مترادف : bequeathal، bequeathment، ابرا هدیه، وقف میراث، اعتماد، املاک، ارث، حل و فصل، جهیز دادن، میراث، گرانت، یارانه، سهم،...ترکه برای ساختن سبد مترادف : بافت interweave، حصیر پیچ و تاب، intertwist، بافتن، plait، ریسمان، هم بافتن، را تشکیل می.ترکیب مترادف : متعدد، کنگلومرا منیفولد کامپوزیت، پیچیده، رنگ mingled، متفرقه، پیچیده.مخلوط آماده سازی ترکیب، ترکیب، دم،...ترکیه مترادف : با صدای تلپ افتادن.تریبون مترادف : افتا, پلت فرم, صندلی, مرحله، منبر، جعبه صابون.ترید مترادف : امتیاز رشوه پستانک، زیاده روی، کمک هزینه، سازش، محل اقامت، امداد، مرهم، پول شده.خیس کردن جذب، اسفنج، mop غوطه دادن، شیب، غرق، مرطوب، خیس، شستشو، نوشیدن، کشیده خیس کردن، اشباع، ترشی فرو بردن، تند.تریس مترادف : فوری.ترینیتی مترادف : سه نفر.تزئین مترادف : زینت زینت زینت دادن، اصلاح، لباس، زیباسازی، عرشه، bedeck، روشن، furbish، فضل، با پارچه مزین، آرایه، چاشنی زدن، festoon.تزئینی مترادف : زینتی, جشن, embellishing, adorning, رنگارنگ, زیبایی افزایش.تزار مترادف : autocrat ارباب، حاکم كرديد، تزار، تزار، دیکتاتور, رئیس, رئیس، استاد، رهبر، potentate، plutocrat، کاپیتان.تزریق مترادف : درج, معرفی, interject.تلقیح القای الکترومغناطیسی، infix، رسوخ کردن، intromit.تزلزل مترادف : ثابت قدم.تسبيح مترادف : جلال.تسخیر مترادف : غلبه بر انتخابشان، subjugate، استاد پیروز، پیروزی، میان برداشتن، موفق، پیروز شدن بر، شکست، ضرب و شتم، سبزها، غالب شدن.تسریع مترادف : تسهیل سرعت، شتاب، تسریع اعزام، رسوب، راش، عجله.تحریک resuscitate، روح بخشیدن، احیای روح، بیاورید، تحریک، بازیابی،...