فهرست اسامی همه مترادف
بی اعتبار کردن مترادف : مقایسهٔ رفتار کردن، تنزل، debase، فروتن مستهلک، پاكدامن، لکه دار کردن، تهمت، ادبیاتی، رسوايى، سرزنش، شرايط...بی اعتمادی مترادف : سوء ظن بی اعتمادی، شک عدم قطعیت، بدبینی، دلهره، misgiving، dubiety، ترس، مواقع.شک, شک, بی اعتمادی، دستگیری، برحذر...بی اعتنا مترادف : غافل پریشان فراموشکار، بازبرند، غفلت، insensible، ناخودآگاه، بی دقتی، نادیده، غافلند، undiscerning، disregardful.بی اعتنایی مترادف : نادیده گرفتن غفلت، تصویب بیش از دست، جست و خیز، حذف، چشم پوشی، فراموش، به حداقل رساندن، خفیف، disdain، snub،...بی امان مترادف : هنگامِ, مداوم, ابدی, بدون وقفه مداوم، خیره سر سخت، حضور۷۰ تن، undeviating، مصمم، عدم، unfaltering، پیوسته، پی در پی،...بی انتها مترادف : ابدی, بی پایان, جاویدان, مدت, ابدی بسیار قدیم، بی نهایت، دائمی، نامحدود بی پایان، پیوسته، imperishable، ثابت.بی اندازه مترادف : بی حد و حصر.بی ایمان مترادف : شک و تردید.بی باک مترادف : نترس شجاع، شجاع، قهرمانانه دلیر، پررنگ، شجاع، شجاعانه، متین، بی باک، بی پروا، بي پروا، بازی.محکم قوی هاردی...بی بضاعت مترادف : فقرزده، مستمندان بد کردن، فقیر، سخت تا معسر؟، جنايي، قدرت، در می خواهند، سنگ بی پول، شکست، شکست، strapped، pauperized،...بی بند و بار مترادف : unconstrained رها شده، کنترل نشده، زیاد لجام گسیخته، منابع، licentious، گستاخ، unreserved، مفرط، بردارید،، سهل انگاری،...بی بنیه مترادف : خواهر چتر دریایی mollycoddle، موس، namby-pamby، milquetoast، کودک، milksop، خواهر ضعیف.بی بها است مترادف : ارزشمند گرانبها inestimable هزینه, عزیز, ارزشمند, گران.، سرگرم کننده خنده دار اشوبگرانه, خنده دار, فوق العاده پوچ،...بی تجربه مترادف : گردشگری.مرغزار نابالغ سبز، جدید، unpracticed، امتحان، ماهر، unseasoned، uninitiated, ناآشنا، خام، ادراک و فهم، unschooled، نادان،...بی تدبیر مترادف : blaring، پر سر و صدا، شارپ، ترومپت مانند صدایی برنزی، صدای خیلی زیر، strident، نامطلوب، cacophonous، خشن، سخت، درشت...بی تردید مترادف : آشکار واضح، روشن، بدون ابهام آشکار، خاص، متمایز، ساده، ثبت اختراع، مطمئن و قابل لمس و قابل رویت، تصمیم گرفت.بی ترسی مترادف : شجاعت.بی تزویر مترادف : تمام ingenuous، ساده، بی گناه بگذارد، طبیعی، ساده لوحی های مضحکی, باز, صادق صادق، راستگو، دل، پوست کنده، خالص،...بی تفاوت مترادف : عادی، متوسط، متوسط، undistinguished، ناچیز، بی اهمیت، بی اهمیت، عادی، so-so.apathetic جونگ، بی حرکت، داغ ولرم، uncaring، بی...بی تفاوتی مترادف : بی تفاوتی، unconcern، insensibility، سردی، خنکی، غفلت، nonchalance، insouciance.بی تفاوتی unconcern، impassivity انجامد، سردی، بی حسی،...بی تقصیر است مترادف : کامل, بی عیب و نقص، ایده آل، منزه، بی عیب, معصوم, بی عیب و نقص, nonpareil, نمونه.بی تکلف مترادف : فروتن.بی ثبات مترادف : تغییر inconstant نامنظم، irresolute، چالاک، هوس باز، نامطمئن، undependable، غیر قابل پیش بینی، فرار، تعارض مردد vacillating غریب،...بی ثباتی مترادف : ناامنی unsteadiness decrepitude، precariousness، محصول، لرزش، بی اعتباری، عدم قطعیت، undependability، عدم تعادل، تنوع، inconstance، عدم...بی ثمر مترادف : استریل نابارور، دانایی در موسیقیِ، عقیم.بی فایده، unfractuous، خشک، خشک، خالی، خالی و متروک، treeless، به لخت.کسل...بی جا مترادف : برای uncalled.بی جان مترادف : صدا خفه کن قطع کاهش، تضعیف، تسخیر، sap، کاهش، enfeeble، نرم، devitalize، نشاندن، hush، خفه کردن، سرکوب، soft-pedal.بی حال مترادف : ، افتادگی listless، lackadaisical، apathetic، languorous، ضعیف، خسته، خسته، تنبل، بی تفاوت است.کسل apathetic، بی حال، تنبل خواب آلود،...بی حالی مترادف : بهت خواب آلودگی، خواب آلودگی، بی تفاوتی، عدم کندی،، تنبلی، بی تفاوتی، lassitude، بزرگسالان، مرگ کاذب، listlessness،...بی حد و حصر مترادف : بی شماری، numberless و بی حساب و بی حد و حصر, نامحدود, شمار, unnumbered نامحدود, illimitable.بی حد و حصر.بی نهایت بی حد و حصر,...بی حرمتی مترادف : سکولار دنیوی دنیوی دنیوی، تمپورال, غیر روحانی.desecrate تنزل debase، سوء استفاده، سوء استفاده، blaspheme، نقض، آلوده،...بی حرکت مترادف : پایدار.بی حس مترادف : غیر حساس منجمد فلج، بی حرکت، numbed، anesthetized، insensible، unfeeling، benumbed، بدون واکنش، deadened، narcotized، stupefied، اغماء.بی حس کردن مترادف : مبهوت متحیر کردن خیره کردن، وحشت زده شدن، تعجب، تلو تلو خوردن، پایمال کردن، stupefy، خیره، مات کردن، هیبت، dumbfound،...بی حساب مترادف : بی اندازه, بی شماری، بی حد و حصر بی نهایت numberless inestimable، ناگفته، ناشناخته، عظیم بی حد و حصر، بسیار زیاد است.