فهرست اسامی همه مترادف،
پیچ و تاب مترادف،: edify، ennoble، راست، اعاده حیثیت، درست.پیچ کردن مترادف،: گویا self-possessed متعادل، راس، آرام، بی سر و صدا.سازماندهی شده، شسته و رفته, منظم, اجرا, مرتب.پیچیده مترادف،: ساده، ساده، unadorned، بدون عارضه، روشن، آسان.آسان، ساده، واضح است، آشکار است.ساده لوحی های مضحکی، ingenuous، استانی،...پیچیدگی مترادف،: تمرد مقاومت انکار.سادگی، وحدت، یکپارچگی، سهولت.surliness اهانت، سختی.چابکی مترادف،: کندی کندی، ploddingness، بزرگسالان، حالت سستی.چاشنی مترادف،: سبز نارس, امتحان, گناه, زمانی, starry-eyed.چاق مترادف،: نازک کم وزن لاغر لاغر, نحیف، لاغر.لاغر استخوانی لاغر، نازک، زاویه ای، یدکی، كم وزني،.چاق شدن مترادف،: تضعیف، کاهش، شکست، رشد لاغر، گرسنه بروید.چاق و چله مترادف،: بمیرد، لاغر و نحیف، ضعیف، شکننده، حساس است.استخوانی و نازک و زاویه ای, لاغر, لاغر, بلند و باریک, لاغر و...چاق و چله برای مترادف،: مخالفت با, رد, مبارزه با, مسئله با.چالاک مترادف،: آهسته، slow-witted، کسل کننده، تنبل، oafish.شنگرف، غم، دست و پا چلفتی، زیرک.سنگین plodding دست و پا چلفتی ناشایست،،...چاپلوس مترادف،: uncomplimentary بحرانی موهن، derisive، disparaging، unflattering.سرپیچی شورشی ایستادن، مقاومت، outface، مقابله با.ناخوشایند, نامناسب,...چاپلوسی مترادف،: نقد، تخلف، استهلاک، بنیادگرایانه، carping، put-down.چتر دریایی مترادف،: stalwart, قاطر, ماهی, intransigent.چراغ سبز مترادف،: شست پایین حکم و حق وتو و تابو و انسداد، انکار.چرب مترادف،: لاغر.چرب، مترادف،: جدا، باز، روشن، ream سازمان ملل متحد مسدود است.چربی مترادف،: لاغر، نازک، باریک، لاغر، باریک، سفت چسبیده، استخوانی، خفیف.ناچیز، نازل، فقیر، بی ثمر، بی فایده.چروک مترادف،: صاف کردن, صاف, راست, حتی, تخت دروغ.چرک کردن مترادف،: پاک پاک کردن، شستن launder، خنک.چسب نواری مترادف،: تشویق به ترویج گسترش، abet، پرستار، خوراک.چسبنده مترادف،: آبکی آبریزش، نازک خشک، پودری.detractor, منتقد, گسل یاب, ادم خرده گیر.چسبیده مترادف،: اجازه دهید، ترک، رها، رها، ترک.چشم پوشی مترادف،: محکوم, مجازات, مرتب, قضاوت, discountenance.چشم پوشیدن مترادف،: حفظ نگه داشتن به چسبیده، لذت، شادی کردن در، حفاظت.چشم پوشیدن از مترادف،: مطبوعات, ادعا, تقاضا, اصرار, دنبال.چمباتمه زدن مترادف،: lanky, لاغر, gangling, spindly.چند مترادف،: بسیاری از, متعدد, کافی, کافی, مشترک, مکرر, سخاوتمندانه.چند تایی مترادف،: تنها تک، تنها، مفرد.چنین مترادف،: حقانیت بر خلاف, مختلف, مختلف, واگرا، مختلف است.چهارم مترادف،: ظلم، سبعیت بربريت درنده خویی، بی رحمی، خشونت.چوب برای مترادف،: مخالفت با انتقاد از بد گویی کردن، رد.چوب خط مترادف،: مخالف، تناقض، برخورد.چوب در مترادف،: مخالفت با, انتقاد, کشیدن.چوب پنبه مترادف،: رها، رها، unbridle، اجازه رفتن.