پلیس مترادف


پلیس مترادف اسم فرم

  • مقامات پلیس, سربازان, گارد, گشت نیروی، constabulary، ژاندارمری، ریش ریش شدن، قانون.

پلیس مترادف فعل فرم

  • renege, اشکال, انکار, لغو, disavow.
  • ترک دادن، رها، برداشت چشم پوشیدن، کویر، رها، جست و خیز.
  • تمیز کردن راست، مرتب روشن تا، صنوبر، نگه دارید تا، neaten.
  • محافظت از تنظیم، کنترل، نظارت، نظارت بر حفاظت، گارد، گشت.
پلیس لینک های مترادف: سربازان, گارد, اشکال, انکار, لغو,

پلیس مترادف،