فهرست اسامی همه مترادف
کل مترادف: نهاد، سیستم، گروه، وحدت، انتگرال، مجموعه، کلیت، ائتلاف، جهان.هیل، سالم و شدید و قوی، خوب، بهتر، شفا و بهبود و...کلاس مترادف: گروه بندی و دسته بندی مرتب کردن بر اساس سفارش بخش بخش نژاد خط خطی نوع، نوع.ظرافت استعداد pizzazz تن smartness، شیک،...کلاسیک مترادف: رسمی، منظم، کنترل شده و تلطیف و سنتی, تاسیس, جلا متقارن متعادل متناسب مهار، ظریف.کلاسیک.بوق سنگ بنای استاندارد...کلاغ مترادف: exult به رخ کشیدن، jubilate خیره نگاه کردن، شادی، vaunt، با تکبر راه رفتن، bluster، پیروزی، swagger، قدم زنی با تبختر.کلاغ سیاه مترادف: سیاه و سفید.تقلب.کلاف نخ یا پشم مترادف: کویل هنک، پیچ، بهم تابیدن و بافتن plait، رشته، شود، طناب، انبوه، درهم و برهم کردن، گره.کلامی مترادف: گزاف پرطمطراق پرشکوه، اغراق آمیز، پرمدعا، گل و بلبل, florid, زرق و برق دار، بنفش، حد بسیار بالایی, fustian, prolix, دارای...کلان شهر مترادف: پایتخت، شهر، كلان شهر، هاب، مرکز، صندلی.کلاه مترادف: پیش افتادن از بالا، تاج، شکست دادن بالا، شکست، گرفتگی، پیش افتادن از، اکسل.headpiece, کلاه سخت، casque، گنبد، حباب,...کلاه بردار مترادف: مرد باهم تقلب chiseler، فریبکار، شارپ، واضح تر، کوسه، متقلب، bilker، flimflammer، شارلاتان، تقلب، فاكر، قات، mountebank،...کلاه گیس مترادف: hairpiece toupee peruke، periwig، سقوط، تحول، جلو، سوئیچ.کلاهبردار مترادف: کج غیرقابل اعتماد مکار، بی پروا، perfidious کاذب، سایه، conniving، فاسد، جعلی، دروغ گفتن،.کلاچ مترادف: ربودن درک، چنگ زدن، نگه، چسبیدن به چسبیده، تصاحب، گرفتن، cleave، پایبند، گرفتن، تلاشهاى.کلاک مترادف: کلیک کنید.کلبه مترادف: کلبه shanty، کابین، ریختن پناهگاه، lean-to، کلبه، تختخواب تاشو، خانه بد، روگرفت.shanty، کلبه، کابین، خانه بد، کلبه،...کلت مترادف: تازه کار.کلفت مترادف: بی حرکت phlegmatic stoical، stolid، insensible، imperturbable، unexcitable، محفوظ است، خود شامل.کلمبیک مترادف: شرمنده.کلمنت مترادف: خفیف.مهربان.کلمه مترادف: سخنرانی بحث گفته، گفتمان، بیان، کنایه، مدلولش، سخن گفتن، نظر، کلمات.کلمه به کلمه تحت اللفظی، دقیق، دقیق،...کلمه برای مترادف: کلمه به کلمه، به معنای واقعی کلمه، به این نامه صرفا کاملا صادقانه، دقیقا، دقیقا، به طور کامل, کاملا, واقعا...کلوخه مترادف: تکه, توده, gobbet, توده, قطعه, کلوخه نمد كلوخ لکه لکه، پلاگین.تکه تکه، توده، نمد توده کلوخه لکه gobbet لقمه دال تکه،...کلوسوس مترادف: غول, تیتان, نابغه، کرگدن، لویاتان، کوه، ماموت، هوپر، نهنگ, هیولا.کلیت مترادف: generalness، جهانی، catholicity، all-inclusiveness، جامعیت، ecumenicity.مجموع کليت دانه، مبلغ کل است, همه چیز, همه, کل, مبلغ, درشت, جمع,...کلید مترادف: قاطع حیاتی ضروری، برجسته، رئیس، حیاتی، لازم، ضروری، اساسی، اساسی، مواد.راه حل جواب قطعنامه، توضیح، تبیین،...کلیسای مترادف: معبد خانه عبادت، کلیسای جامع، کلیسای.روحانیت وزارت روحانیت، پارچه، واعظان، ecclesiastics، منبر.کلیسایی مترادف: churchly, مذهبی, priestly, مذهبی.کلیشه مترادف: های سهام hackneyed، معمولی، مجموعه، روال عادی، مبتذل، پیش پا افتاده، قدیمی، ارتجاعیٍ shopworn، platitudinous.ابتذال عادی،...کلینکر مترادف: اشتباه.کلیپ مترادف: قلاب پین، گرفتن گیره، تکان دادن، چسباننده، بند، hasp، قلاب، بالعكس.اعتصاب آمار با صدا غذا خوردن، پانچ، wallop، کف...کلیک کنید مترادف: موفق، آن را, آمد, گرفتن در, برو نمره بیش از، کلاس را.ضربه محکم و ناگهانی, clink, clack, chink, تلنگر, شیر, cluck.کم مترادف: lowgrade عام تحتانی ضعیف متوسط بمیرد، رنجور، کمبود، معیوب، رضایتبخش، کهنه و بی ارزش.نور, محدود, متواضع لاشی، niggardly...کم حرف مترادف: محفوظ است سکوت خبر؟, محتاط در سخن، آرام، diffident، به وسیلهی, closemouthed, خارج, دور.کم دروغ مترادف: پنهان کردن سوراخ را پوشش، skulk، برو زیرزمینی، عدم، پنهان کردن، ناپدید می شوند، rusticate، vegetate، هایبرنیت.کم رنگ مترادف: عادی، محجوب، unostentatious، بازنشستگی، بی ادعا، نا معلوم، تیره، ضعف، undiscernible، unobserved.