فهرست اسامی همه مترادف،


  • کشیش مترادف،: نالایق زیرآبی رفتن پایه، بدنام است.
  • کف الود مترادف،: تخت، کسل, هنوز, کننده شیشه ای, صاف.
  • کف زدن مترادف،: hiss, اشتباه, catcall, رد, اگار, razz.
  • کف کردن مترادف،: ضروری، اساسی، ضرورت وزن، مواد مخدر، جدیت.
  • کفر آمیز مترادف،: ارتدوکس، مصوب مومن بنیادگرای، پارسا، معمولی.
  • کفن مترادف،: آشکار, کشف, افشا, برهنه دراز, پرده.
  • کل مترادف،: ناقص, جزئی, کاهش, کاهش وجود ندارد.جزئی، ناقص، پارهای، تقسیم شده است.شکسته مجروح معیوب، آسیب دیده، ویران شده...
  • کلاسیک مترادف،: ذهنی, رایگان, بيشکل, عاشقانه, impressionistic, undisciplined, پیش.
  • کلاغ مترادف،: مستهلک کردن و تحقیر نمودن مقایسهٔ، بی اعتبار، به حداقل رساندن.
  • کلامی مترادف،: نوشته شده, رسمی, مستند.tongue-tied, inarticulate, fumbling, بد صحبت.
  • کلاهبردار مترادف،: صادقانه، متفکرين، قابل اعتماد، نشسته است.
  • کلاچ مترادف،: انتشار، اجازه رفتن, ترک, رها, unhand.
  • کلبه مترادف،: کاخ قلعه قلعه، عمارت، پنبه به رفتار و برخورد، دوست، آغوش، کمک، دریافت، succor، ایستاده، پشتیبانی، به نفع، شیب به...
  • کلفت مترادف،: پاسخگو تئاتری چشمگیر، رسا، عاطفی، نمایشی.
  • کلمه مترادف،: درهم, inexact, misquoted, تحریف شده است.
  • کلمه برای مترادف،: استعاری، شل، حدود، به عبارت دیگر، periphrastically.
  • کلوسوس مترادف،: pygmy, قد, میگو, runt, کوتوله, peewee.
  • کلید مترادف،: ناچیز و بی اهمیت و جزئی، ثانویه، محیطی، کوک کردن زمان.
  • کلیسایی مترادف،: سکولار, دنیوی, دنیوی.
  • کلیشه مترادف،: خلاقیت اصلی تازه رمان نوآورانه، تخیلی،
  • کلیپ مترادف،: dawdle, saunter, slouch, بکشید.طولانی باد، تشویق، اضافه کردن به افزایش، حداکثر رساندن.
  • کلیک کنید مترادف،: با صدای تلپ افتادن, شکست, fizzle, دراز, تخم مرغ, برابر, بمب.
  • کم مترادف،: بسیاری زیاد است، مقدار زیادی را، فراوانی زیاده، توده.شاد elated شاد، خوش بین.، بالغ، تجربه جهانی، چاشنی،...
  • کم حرف مترادف،: وراج، آموزنده، خروجی، پرگو.
  • کم رنگ مترادف،: ، مشخص شده قابل توجه آشکار، قابل مشاهده، پاک کنید.
  • کم عمق مترادف،: عمیق و جدی و معنادار، عمیق، عمیق، بسیار دقیق.
  • کم کم مترادف،: ناگهان ناگهان عجله، بلافاصله، بطور غیر منتظره، همه در یک بار.
  • کمال مترادف،: متوسط, تفاوت, گردشگری, ماهر, فقیر, ناچیز است.
  • کمبود مترادف،: به اندازه کافی، کافی و فراوان، خوب ومهربان, غنی.مازاد، مازاد سرریز پوشش،، تقاضا، مجموعهای است.کل کار به طور...
  • کمتر مترادف،: بیشتر، بزرگتر، به علاوه اضافی، بزرگتر.برتر ترجیح داده، بزرگ، بهتر، مهم است.
  • کمرشکن مترادف،: آرامش بخش، نور، خفیف, آرام, آسان, undemanding.
  • کمرویی مترادف،: اعتماد به نفس، پرخاشگری، جسارت، اطمینان، forwardness، انفعالی،.
  • کمک مترادف،: بدتر, تشدید, تحریک.مانع, stultify, بلوک, مخالفت, آسیب.مانعی بر سر راه بازدارنده مانع، مانع.مانع، مانع، مانع.
  • کمکی مترادف،: اصلی اصلی اصلی اصلی، رئیس.
  • کمی مترادف،: توانا قابل توجهی قوی, قوی, موثر است.بزرگ, بزرگ, بزرگ و قابل ملاحظه, بزرگ, به غول پیکر، گروس، hulking.سخاوتمندانه و...
  •