فهرست اسامی همه مترادف،
واژگون مترادف، : راست, ایجاد, پیدا, ساخت, ساخت.واکنش مترادف، : اقدام, يک محرک انگیزه، کاتالیستها، شروع.واگرایی مترادف، : همگرایی، تلاقی اتحادیه هم نهشتی، مکاتبات، شباهت است.وای مترادف، : برکت بهره مند باشید، ثروت، رفاه.شادی، شادی، سعادت، لذت، فلیسیتی.وتو مترادف، : تایید, رضایت, رعایت, پشتیبانی, تصویب دهند.تصویب حمایت رضایت، مجوز، تصویب.وجدان مترادف، : بی دقتی slovenly درهم و برهم، شتابزده، راستى.متفکرين, محترم, فقط, نمایشگاه.، فاسد بی پروا و غیر اخلاقی و نادرست، بیشرمی است.معقول، محدود، متوسط.وجود مترادف، : جامد، لباس، unvaried، همگن.وحدت مترادف، : تعدد, کثرت, بخش, مرا.عدم, disunion, اختلاف, اختلاف.وحشت مترادف، : اطمینان، خونسردی، شجاعت، ویژگی آرامش.وحشت جابجا شدن درد مترادف، : همدردی میل محبت.وحشت زده و عصبی مترادف، : ، داغ، آرام آرام، تشکیل شده و بی سر و صدا.وحشتناک مترادف، : لذت بخش، تسکین دهنده، جذاب، دوست داشتنی، فریبنده، دلنشین.، شگفت انگیز دلربا و شگفت انگیز و شاعرانه، حيرت آور...وحشی مترادف، : عادی، معمولی ملالت پایین به زمین، واقع بینانه.، اهلی مطیع، ملایم، unaggressive و متمدن، انسانی، به آرام.کشت، متمدن,...وحشیانه مترادف، : آرام انسانی دلسوز، خوب، مهربان، دلسوز، مناقصه ها و مزایده.وحشیگری مترادف، : ظرافت، پالایش، لهستانی، طعم، درایت، حساسیت، savoir مداخله.mildness، بخشش، ملایمت، مهربانی، بشریت، رحمت، lenity.وحى مترادف، : راحت خیط و پیت کردن حلال, کردن, ثروتمند.وخامت مترادف، : بهبود، بهبود بخشد, افزایش, تقویت, موم, شکوفه.وخیم مترادف، : خوشحال لذت بخش, موفق, مطلوب سودمند، فوق العاده.ورزشی مترادف، : بمیرد ضعیف نحیف ظریف، شل و ول، ضعیف، نرم، sickly.یادآوری, محافظه کار, رسمی, subdued، آرام.ناعادلانه, تقلب, متقلب, ناعادلانهی, بیشرمی است.ورشکسته مترادف، : حلال، شکوفایی، در سیاه و سفید, در پول در تراشه موفق.ورق را رو کردن مترادف، : جدا, تقسیم, dissociate, disunite, تقسیم, rive.ورود مترادف، : خروج، خروج، leave-taking فراق ناپدید شدن.وزن مترادف، : برای از بین بردن روشن کمک، آسانسور، پشتیبانی، آسایش، succor.وزیر مترادف، : غفلت، رها، رها، نادیده بگیرد.شخص غیر روحانی, laic, سکولار.وسرد مترادف، : آسان، متوسط، آرام، راحت.، آراسته خالی embellished مزین، فانتزی.وسط مترادف، : پایان جانبی، ترمینال، بیرونی،، خارج شدید.پایانه, حاشیه, فوق العاده خارج از پایان،.اندام، زائده است.وسواسی مترادف، : راحت, untroubled, آرامش, محتوا, آسان.وسوسه انگیز مترادف، : دافعه غیرجذاب خارج از قرار دادن، uninviting.وصف ناپذیر است مترادف، : متمایز مشخص طوري، قطعی است.وصله و پینه بدنما مترادف، : متوجه, انجام, انجام, را.وضع مترادف، : را در, استخدام, استخدام, ثبت نام, درگیر.نگه داشتن، باقی بماند, چوب, ادامه, استقامت.initiate حرفه ای، متخصص،، روحانیت آگاه است.وضوح مترادف، : گمنامی، مبهم و تاریک کردن، درهم و برهم کردن، impenetrability، فازی، unintelligibility.وفا مترادف، : وفادار وفادار واقعی، صادقانه، قابل اعتماد است.وفادار مترادف، : نادرست، مبهم، بی دقتی، اشتباه، سست، inexact.ببخشی وفا کارانه perfidious، خائن، نادرست است.inconstant خیانتکار، وفا، ببخشی فریبکارانه، غیرقابل اعتماد، بی وفا، نادرست، غلط.وفاداری مترادف، : خیانت، خیانت، ایمانی،، لیاقتی.لیاقتی خیانت ایمانی،, unfaithfulness, خیانت, بی اعتباری، ارتداد.لیاقتی, خیانت, خیانت, خیانت, براندازی.