فهرست اسامی همه مترادف،
هوا مترادف، : سرپوش پنهان کاری ادامه داده باشید، پنهان کردن.تهویه, روح, تازه, شادی بخش است.هواپیما مترادف، : ناهموار خشن چاله چاله های ناهموار ممکن میکند, چین و چروک، عمود است.هوس باز مترادف، : ثابت قدم, قابل اعتماد, ثابت, ثابت, شرکت, منظم.هوشمند مترادف، : احمق، کسل کننده، آهسته، مبهم و simple-minded است.مرهم، راحتی، anodyne، آرامش، easement، مرهم.احمق، کسل کننده، کسل کننده...هوشیار مترادف، : جسورانه, جسور, راستى venturesome حمله بی دقتی، خود به خود.dozing حمله بی دقتی دلچسب، لاقيد، کور، اعتماد.هويتمندی مترادف، : دور محفوظ است، مهار، بی تفاوت محتاط در سخن، offish.هیاهو مترادف، : آرامش آرامش متانت، صلح، آرامش و آرام.هیاهوی مترادف، : آرام, آرامش, سکون, quiescence, آرامش, سکوت.هیبت مترادف، : بی اعتنایی, تحقیر, بی احترامی, ملاحظات, تحقیر, تمسخر, تمسخر.هیجان مترادف، : آرامش، آرامش، tranquilize، becalm، آرام، متین.خستگی، الآن، فتور tedium، شلی، بی سر و صدایی.هیجان انگیز مترادف، : کسل کننده، آرام و زیرک، تخت، مرده، ولرم.هیدروکسید سدیم مترادف، : خنثی، غیر فعال، بی اثر است.ملایم, آرام, تسکین دهنده, مطلوب, ستاره مودب.هیل مترادف، : ، sickly ضعیف و بیمار و ضعیف، خود.هیولا مترادف، : undersized کوچک, ادم بسیار قد کوتاه، کوتوله، چيز كوچك و جزئي.runt, pygmy, کوتوله, قد, peewee.معمولی و طبیعی، منظم، طبیعی،...هیچ مترادف، : بله، تاکید توافق، رضایت دادن، انطباق.هیچ چیز مترادف، : کسی، چیزی.بی نهایت.بودن، وجود.هیچ کس مترادف، : کسی vip پرسوناژ, ستاره, قهرمان.توافق برای تحریم, اجازه, اجازه می دهد, همراه با.وابسته مترادف، : اولیه, اولیه, برتر, اول شروع برتر.ناشایست،، خارجی کنار نقطه، زاید، اتفاقی و بی ربط است.حاکم, مستقل, فرمانده,،...وابسته به مترادف، : مستقل و خودمختار و خودکفا, عایق, قوی, بالغ.وابستگی مترادف، : استقلال, استقلال, کنترل, خودکفایی.واجب مترادف، : انتخابی و اختیاری و داوطلبانه، انتخابی، مشروط.واجد شرایط مترادف، : بی قید و شرط طبقه بی حد و حصر, نامحدود, مطلق کامل.کمبود نا مناسب ناشایست، قادر بی حد و حصر، دانایی.تشدید، تقویت,...واحد مترادف، : چند جمع، زوج دودویی، همراه است.تقسیم تقسیم شده و گسسته و ناقص، dissected،.واحه مترادف، : تقاطع, اصلی, ضخیم, میان, hurly-burly, جنگل.واداربه پذیرش مترادف، : محدود constrict باریک، تشدید، سفت، محدود کردن.واريانت مترادف، : جداگانه را از هم جدا disjoint، قطع، خنثیسازی.واريانس مترادف، : شباهت هم ارزی، مکاتبات، هم نهشت بودن.توافقنامه هماهنگ، توافق.واضح است که مترادف، : شاید و شاید، احتمالا، نياورند.واقع بینانه مترادف، : nonobjective, impressionistic, عاشقانه, آرمان, فازی, nonrepresentational.واقعا مترادف، : شاید, شاید, doubtfully, اشتباه است.doubtfully، questionably، احتمالا.واقعی مترادف، : جعلی, جعلی, شام, جعلی, جعلی, گمراه.بی وفا, ساختگی, داستانی, خیالی, خیالی, غریب, سوداگرانه است., تاثیر پرمدعا و سطحی...واقعیت مترادف، : خیال واهی, رویای, توهم, دروغ, اسطوره.دروغ، خطا، داستانی، باطل و اشتباه است.دقت imprecision ناکافى untruthfulness، بی نظمی،...والا مترادف، : بیهوده و بیمعنی, inane, مسخره, پوچ, مضحک است.را تحميق تمسخر، لایتناهی، downgraded، debased، تحقیر، عظمتش،.وانت مترادف، : پایانی، رکود, کاهش, برگشت, کاهش, رکود.کاهش سرعت, کاهش سرعت, اعتدال.واهی مترادف، : واقعی موجه قابل توجیه و قابل توجهی است.