فهرست اسامی همه مترادف،


  • مینیاتور مترادف،: تمام عیار بزرگ گسترده, عظیم, عظیمی، elephantine.
  • میهن پرستی مترادف،: خیانت، براندازی.
  • میکروسکوپی مترادف،: ماکروسکوپی.
  • میکشید این اطراف مترادف،: دست و پنجه نرم تمرکز، برده، حل و فصل کردن اعمال خود، کار می کنند.
  • میکند مترادف،: ناخوانا و فهم و معلوم نیست، اشتباه، درهم،، گیج مادی.
  • میگو مترادف،: غول غول، تیتان، برج brobdingnagian.
  • میگیرد، مترادف،: رفتار و برخورد، پیروزی، ingratiate، لطفا، افسون.
  • نا امن مترادف،: امن، امن، ضرر، مطمئن، بطور دنج قرار گرفتن، محافظ.
  • نا امنی مترادف،: امن، امن، پایدار، ثابت، مطمئن و استوار و قابل اعتماد، قابل توجهی.اعتماد به نفس، امن، مطمئن، آماده، خاص، تعیین...
  • نا امید مترادف،: لطفا راضی، خشنود و راضی کردن، لذت، آمده از طریق.
  • نا امید کننده مترادف،: گزينه مطلوب امیدوار کننده ها اطمینان بخش، خوشبو.
  • نا مشخص مترادف،: ثابت و مشخص و دقيق، روشن، شناخته شده است.
  • نا معلوم مترادف،: روشن، مشخص و تعریف شده، مشهود است.
  • نا مناسب مترادف،: شدید، مشروط، مناسب، ناهموار، قوی.موقع, مناسب, راحت, خور, مناسب, مطلوب.مناسب، واجد شرایط, صالح, قادر, قابل قبول...
  • نا موزون مترادف،: هماهنگ، دلپذیر, euphonious, tuneful, دلنشین, دلپذیر.لباس سازگار متجانس همگام، مناسب است.
  • ناآرامی های مترادف،: آرامش، صلح و نظم و آرامش و آرام، آرامش.
  • ناآشنا مترادف،: ، آشنا متبحر و آشنا و آگاه، آگاه است.آشنا, قدیمی, عادت, wonted, معمول است.
  • ناامید کننده مترادف،: ، رضایت بخش gratifying موفق و مناسب.
  • ناامیدی مترادف،: امید، انتظار، آرزوی، نگاه به جلو به، پیش بینی.خوشبینی, شناور, cheerfulness, وعده.امید، شجاعت و روح و پیش بینی و خوش...
  • ناب مترادف،: رایگان مجموعه، اجازه رفتن, انتشار, سست, آزاد.
  • ناب گرایی مترادف،: سازش التقاط سازگاری، ترقی خواهی، گروههای.
  • نابارور مترادف،: حاصلخیز، مولد پربار موسیقیِ، مولد.
  • نابالغ مترادف،: توسعه یافته, بالغ, کامل, خوبی گرد, پیشرفته, پیچیده.رسیده، بالغ، بالغ، رشد، دلپذیر، سن.
  • ناباوری مترادف،: ساده لوحی, اعتبار, trustfulness, ایمان.
  • نابرابر مترادف،: متعادل و منظم و یکنواخت, ثابت, ثابت.، برابر مشابه, همسان, معادل, مانند.
  • نابرای مترادف،: آرام, سکوت, آرامش, آرامش, آرامش, آرامش.
  • نابغه مترادف،: ادم سفیه و احمق, ابله, ادم احمق و ابله, احمق, dullard.
  • نابهنگام مترادف،: موقع خوش خور، بهنگام، خوشبخت، فرخنده.
  • نابود کردن مترادف،: ایجاد, را, ساخت, راست, بالا بردن.
  • نابکار مترادف،: با فضیلت, خوب, نجیب, صادق, والاى.
  • ناتوان مترادف،: قادر, قوی, قدرتمند, قوی, شدید.توانا و صالح و کارآمد، واجد شرایط، مناسب است.مستقل، مستقل، توانمند، مجاز است.
  • ناتوانی مترادف،: توانایی، ظرفیت استعداد بالقوه، شایستگی، قدرت.
  • ناجی مترادف،: زهر نفرین خیانتکار، نمسیس، یهودا، خائن.
  • ناخالص مترادف،: venial، کوچک، و بی اهمیت.خوش طعم, کوچک, تصفیه شده، برازنده, ظریف.thin-skinned، دلسوز، پاسخگو، هشدار.مناسب و معقول،...
  • ناخواسته مترادف،: محتاط در سخن محفوظ است، بی تفاوت دور، بازنشستگی، خارج است.
  •