فهرست اسامی همه مترادف،


  • ناخوانا مترادف،: قابل فهم، قابل فهم آشکار، متمایز.خوانا، روشن، ساده، قابل خواندن است.
  • ناخودآگاه مترادف،: آگاه, زنده, آشنا, acquainted دانستن.آگاهانه, بیدار, معقول, هشدار, آگاه است.عمدی، محاسبه، مطالعه، عمدی، برنامه ریزی...
  • ناخوشایند مترادف،: ، خیلی شسته و رفته, شیک, مناسب, مطبوع, هوشمند.راحت، دستی، مفید است.، خیلی خوش منظر جذاب دلنشین خوش تیپ،...
  • ناخوشی مترادف،: خوب، سالم خوب صدا شدید، قوی.
  • نادان مترادف،: آگاهانه, هوشمند, هوشمند, آموخته، تحصیل کرده، آگاه و روشنفکر.باهوش شوخ روشن هوشمند، متفکر، حکیم.آگاه، درک،...
  • نادر مترادف،: تحتانی, متوسط, بی ارزش, عادی, پایه, بی تفاوت است.اوج اوج اوج، اوج، نشست.چند مشترک مکرر فعلی، معمولی، برابر،...
  • نادرست مترادف،: دقیق و دقیق و بی عیب، راست، درست است.مناسب, decorous, معمولی, سخت گیر می شه.دقیق دقیق دقیق، صحیح است.
  • نادیده مترادف،: regardful مواظب ملاحظه، دقیق، متفکر.
  • نادیده گرفتن مترادف،: تصدیق, تشخیص, توجه, توجه به.همکاری موافق ارائه، اطاعت، عملکرد، رعایت.
  • ناراحت مترادف،: راست، بلند کردن، تنظیم حق، یافتم، steady.نشسته ایستاده راست، عمودی، عمود است.آرام, آرام, pacified, unperturbed, ارام.تسکین...
  • ناراحت کننده مترادف،: راحت, بطور دنج قرار گرفتن, آرامش, un-worried, untroubled, بی سر و صدا.
  • ناراضی مترادف،: رضایت خود راضی، بی سر و صدا، بی خیال، بی خیال.propitious خوش شانس خوش شانس، شکوفایی، خوش خیم.موقع, مناسب, مناسب,...
  • ناراضی بودن مترادف،: چشم پوشی، ستایش، تصویب، قبول، به نفع.
  • نارضایتی مترادف،: قناعت رضایت آسایش، شادی، خوب بودن.contentedness رضایت متانت، خوشنودی، smugness.لذت، لذت، سحر، آسایش، رضایت، تصویب.
  • ناروا مترادف،: ، متوسط معتدل مناسب خفیف متناسب, condign.
  • نازل مترادف،: فراوان فراوان فراوان بیش از حد, فراوان، ناخالص.
  • نازل شدن مترادف،: افزایش, بلند, صعود, افزایش یابد.
  • نازک مترادف،: ضخامت, مات, گسترده, جامد, عظیم.چربی، چاق و چله، چاق و چله، سنگین، تنومند، چاق.سنگین و شدید و قوی، قابل توجهی،...
  • نازک دل مترادف،: hardhearted, سرد, dispassionate, unfeeling, کمبودهای.
  • نازک نارنجی مترادف،: محکم، سخت جوشانده سنگدلانه غیر حساس, stolid.
  • نازیبا مترادف،: ظریف, تصفیه شده, جلا, برازنده, موشکافی کردن.
  • ناسازگار مترادف،: چند, طبیعی, پایدار, متعادل.سازگار مناسب هماهنگ همزبان یکسان، دلسوز.
  • ناسالم مترادف،: سالم، گوارا، درمانی، بهداشتی، مفید است.منطقی, منطقی, معتبر, معقول, باور کردنی.سالم و شدید و قوی، سالم، صدا.سالم...
  • ناسزا مترادف،: احترام، احترام، propriety، فضیلت و نجابت.
  • ناسزا گویی مترادف،: ستایش, چاپلوسی, تایید و تحسین.
  • ناسپاس مترادف،: سپاسگزار خدا را شکر سپاسگزار، متفکر، آگاه است.
  • ناشایست، مترادف،: مناسب, مناسب, مناسب, مناسب صالح قادر adroit، برازنده است.
  • ناشناخته مترادف،: شناسایی تعریف شده با برچسب برچسب، نشان داد.شناخته شده, به رسمیت شناخته شده, درک, آشنا.
  • ناشناس مترادف،: امضا اعتبار نسبت به معروف، شناخته شده است.
  • ناشی از زیرکی مترادف،: unimaginative، پیاده روی، imitative، ماهر، maladroit، ناشایست،، دست و پا چلفتی.
  • ناصاف مترادف،: صاف.
  • ناصواب مترادف،: جذاب، خوشمزه، خوشمزه، خوش طعم.مهربان, مهربان, مهربان, genial.
  • ناظر مترادف،: بي توجهي، غفلت، گرفتار چرت زدن پراکنده، گارد کردن.
  • ناعادلانه مترادف،: صادق عادلانه evenhanded فقط, متفکرين، اخلاقی.
  • ناعادلانهی مترادف،: فقط,، نمایشگاه بی طرفانه، even-handed و بی طرفانه.
  •