فهرست اسامی همه مترادف،


  • معاف مترادف،: موضوع پاسخگو مسئول اولياء، مسئول، محدود است.
  • معالجاتي مترادف،: مطلوب و سودمند و مفید، نفع دوستانه.
  • معتاد به مشروبات مترادف،: teetotaler، nondrinker خشک.
  • معتبر مترادف،: غيرمجاب، unproved، ناسالم، مبهم، بی اثر است.مشکوک، غیر قابل اعتماد, جعلی, اختلاف, مشکوک.غیر رسمی، بدون مجوز،...
  • معتدل مترادف،: تحریکی شدید پرشور، خون گرم، تند و شدید.فوق العاده زیاد، بیش از حد, بی فایده.
  • معتقدان مترادف،: رد، نخواهند رفت, رد, جويند, spurn.
  • معجزه آسا مترادف،: معمول و طبیعی و عادی، معمولی، روزمره، کسل کننده است.
  • معدوم کردن مترادف،: بازیابی, تعمیر, حفظ, stet, یافتم.ایجاد, را, ساخت, ساخت.
  • معرض خطر مترادف،: امنیت ایمنی، یقین.
  • معروف مترادف،: ، مبهم ناشناخته فروتن پنهان بازنشستگی، undistinguished.
  • معروفیت مترادف،: نجابت خوبی افتخار، فضیلت، اشراف.
  • معصوم مترادف،: , نجس, کثیف خال خال، چرک، رنگ آمیزی، کدر.غیر قابل undependable نامشخص، مشکوک، تردید، مطمئن نیستید، امتحان.ناقص نجس,...
  • معصومیت مترادف،: گناه, reprehensibility, turpitude, پیچیده, تمام, unworldly, inpeachability.
  • معطر مترادف،: noisome بدبو 209،، رتبه، لکه دار کردن.
  • معطل مترادف،: عجله عجله عجله، ها، خط تیره، سرعت.
  • معقول مترادف،: مبهم متراکم، ضخامت غیر منطقی، scatterbrained، غیر عملی.غیر منطقی، مجنون غیر عقلانی نسنجیده، prejudiced.غیر حساس، unfeeling،...
  • معلم مترادف،: دانش آموز، دانشجو، یادگیرنده، پژوهشگر.
  • معلول مترادف،: سالم, قوی, صدا, شدید, فعال, rehabilitated.
  • معمول مترادف،: غیر معمول, نادر, غیر معمول، غیر منتظره, نادر, پراکنده.
  • معمولا مترادف،: به ندرت به ندرت به ندرت، متداول،.به ندرت، فوق العاده سختی ندرت، به ندرت، در حال حاضر و پس از آن.
  • معنی دار مترادف،: بی معنی و پوچ, inane, خالی, بی معنی است.
  • معين مترادف،: نا معلوم, مبهم, نامشخص, تاری, مبهم.نامشخص مطمئن نیستید تردید chancy، iffy، امکان پذیر است.
  • معیوب مترادف،: دست نخورده کل کامل عمل، عملکرد، طبیعی.کامل بی تقصیر و بی عیب و نقص, منزه است.
  • مغالطه آمیز مترادف،: درست و دقیق و دقیق، واقعی، واقعی است.
  • مغرور مترادف،: متواضع، self-effacing، deferential، ترسو.محافظه کار, مهار, تلخ, ظریف.حوصله ترسو فروتن، متواضع، مدنی، مودب، ادب، بی ادعا،...
  • مغز مترادف،: سطح بیرونی، روکش.
  • مغشوش مترادف،: آرام, تسکین, ساکت, ارامش, آرام, tranquilize.
  • مغلق مترادف،: ساده، مستقیم، ساده، واضح، بدون عارضه.
  • مغلوب مترادف،: رو به جلو, مترقی, مداوم, پیشرفت, افزایش, در حال رشد.
  • مغناطیسی مترادف،: دافع، دافعه، توهین آمیز، كسانى كه ستم.
  • مغول مترادف،: هیچ کس، cipher, بطلان, هیچ چیز, سبک, حقه بازی, ادم پست و حقیر.
  • مفتضح مترادف،: ارزش معتبر، معتبر و محترم است.
  • مفرد مترادف،: عادی روزمره آشنا عادی، طبق معمول، عادی.مشترک فراوان وصف ناپذیر، جهانی، چند، متعدد، fungible.
  • مفرط مترادف،: متوسط, مناسب, مقرر, اندازه گیری ناچیز نازل، کم پشت.خفیف ضعیف اهلی ترسو, apathetic, دانلود.
  • مفید مترادف،: بی فایده، بی ارزش غیر قابل اجرا بی ثمر، بیهوده، بی ثمر است.بی فایده، مضر، مخرب، بی معنی، بی ارزش، بی توجه، malign.
  •