فهرست اسامی همه مترادف،


  • مهم مترادف،: ، داغ، خشک طراوت، شادی بخش.
  • مهم است مترادف،: بی اهمیت و ناچیز و اندک, فرعی, ضعيف, جزیی، خرده.
  • مهمان نواز مترادف،: مقاوم در برابر، انعطاف ناپذیر، مصمم، کوته فکر.ضد اجتماعی، دور دستِ محفوظ است، كسانى كه ستم، گریزان از اجتماع.
  • مهمترین مترادف،: rearmost، گذشته، پایین، hindmost، حداقل.
  • مواد مترادف،: اهمیت معنوی بی ربط، جزیی، خفیف.ایده آل معنوی حکمي، اخرتی, نظری, غیرواقعی است.
  • مواد مخدر مترادف،: محرک, excitant, bracer, بالا, قرص pep.
  • مواد منفجره مترادف،: بی اثر پایدار، آرام آرام، آرام.
  • موارد فوق مترادف،: بعد, دوم, زیر, آینده, آینده, جدید, نتیجه گیری, نهایی.
  • موافقت مترادف،: انکار امتناع، مخالفت، اختلاف چالش، اعتراض.دگراندیشی مخالف، رد، مخالفت، اعتراض demur، را استثنا.
  • موافقم مترادف،: نفی، انکار، در تناقض است.رد, وتو, رد.ادعا شیء دگراندیشی، انکار، واگرا، متفاوت است.برخورد، تضاد، واگرا.
  • موثر مترادف،: ضعیف ناکافی، بی اثر ناتوان، دانایی، بی اثر, ناچیز، بی اهمیت.
  • موجز مترادف،: پرگو, prolix, loquacious, long-winded, خیلی پرحرف.
  • موجود مترادف،: منقرض شده بین رفته، از دست رفته بین رفته، نابود.
  • موجود شگفت انگیزی است مترادف،: طبیعی و منطقی، ادبی، طبیعی، نگهبان.عادی، معمولی، آشنا، کسل کننده، پیش پا افتاده.
  • مودار مترادف،: بی مو و طاس، shorn، صاف، clean-shaven.
  • مودب مترادف،: بی ادب بی ادبانه دفعتاً گستاخ، كه خام، کريه و زمخت و boorish، متعصب.
  • مودی مترادف،: پایدار و متوازن و phlegmatic، آرامش، رواقی.
  • موذی مترادف،: ، فرانک ساده آشکار صادقانه ingenuous, باز.
  • مور مترادف،: سست، unchain، untie, unfasten, مجموعه بادبان.
  • مورخ مترادف،: جدید, فعلی, جدیدترین, حال حاضر, شیک لا mode, در, داغ, au courant.
  • مورد مترادف،: بی حال, تنبل, apathetic, lackadaisical, slothful, اهمال.
  • مورد استفاده برای مترادف،: استفاده نشده به، عادت به تحمل نا آشنا با، عجیب و غریب به.
  • مورد تاخت وتاز مترادف،: صالح، اخلاقی, محترم, نشسته, فضیلت.جذاب, جذاب, اشتها, فوق العاده, بسیار عالی.
  • مورد رویداد Outré مترادف،: طبق معمول، هر روز کم رنگ، معمولی و عادی.
  • مورد مداقه قرار دادن مترادف،: غفلت خفیف، جست و خیز، چشمک در چشم پوشی، نادیده بگیرد.
  • مورد نیاز مترادف،: اختیاری انتخابی غیر ضروری, غیر ضروری، حاشیه ای.
  • موسیقی مترادف،: سر و صدا، صدای ناهنجار و خشن، عدم تناسب، ناهماهنگی.ناموزون cacophonous نا موزون، صدای خیلی زیر، پر سر و صدا.
  • موسیقیِ مترادف،: بی ثمر استریل خشک، خشک، لخت، بی فایده، jejune.
  • موضوع مترادف،: سپر, محافظت, لوازم یدکی, از بین بردن.معاف، excepted، ممتاز، سیستم ایمنی بدن.برتر ruling غالب، پیشرو، کنترل.
  • موظف مترادف،: unconstrained، غیروابسته، روشن، معاف، ترک،.
  • موفق مترادف،: شکست، نا امید، بنیانگذار، پیش فرض، سقط جنین.تاسف و penurious و مستمندان، بدبختی، محروم است.جلوتر بودن, forerun, antedate,...
  • موفقیت مترادف،: بی اعتباری, رسوایی, فقر, شکست, کاهش.از دست دادن، شکست، شکست، سقوط، ruination، افتضاح، سرخوردگی.
  • موقت مترادف،: دائمی، دائمی، تثبیت، خوبی و تغييرناپذير است.مستقر, ثابت, tenured, پایدار, دائم.
  • موقر مترادف،: شاد، نور، بیهوده و بیمعنی، پروا.
  • موقع مترادف،: نابهنگام، بی دست و پا, نامناسب, نا, تاسف, نا مناسب.
  •