فهرست اسامی همه مترادف،


  • مشتق مترادف،: اصلی، پایه، اصلی، تازه، جدید، نزدیک است.
  • مشتق اشتیاق مترادف،: کندی کندی، بی تفاوتی، سکون، تنبلی.
  • مشتمل بر: مترادف،: بشر مترقي خیرخواه، دلسوز، آرام.
  • مشخص مترادف،: ناشناس, مشترک, معمولی, حاکم, انتظار, آشنا, متعارف.
  • مشخص شده مترادف،: undistinguished عادی عادی، متوسط، middling، کاليبر، ناچیز است.
  • مشخصه مترادف،: آتیپیک, نابجا، منحرف، غیر معمول, استثنایی, غیر عادی.
  • مشروبات الکلی و مترادف،: nonalcoholic نرم افزاری است.
  • مشروط مترادف،: معين، خاص، طبقه، مستقل، مطلق، اطمینان حاصل کنید.برنامه ریزی، مرتب، ساختگی و لازم شده برونزا, پیش بینی.
  • مشروع مترادف،: الکی غلط جعلی meretricious، غیر مجاز، جعلی.نامشروع ممنوع، غیر قانونی، غیر قانونی است.
  • مشغول مترادف،: تنبل, بیکار, تنبل, loafing.آهسته، آسان رفتن، تنبل، listless، بی حال، lackadaisical.
  • مشهور مترادف،: گمنامی، بی اعتبار ساختن، فراموشی، رسوایی، بی اعتنایی، حفظ حریم خصوصی.ناشناخته، مبهم، ناشناس، ناشناخته است.
  • مشکل مترادف،: شادی, لذت, ارضاء.آرامش، نظم و آرامش.راه حل جواب.لذت، درمان، برکت.تسکین, لطفا, لذت, elate.کتاب آسان قایقرانی را باز...
  • مشکوک مترادف،: indubitable و آشکار و معين، ثابت، مطمئن باشند.مناسب قانونی زيبنده unimpeachable، معمولی.صدا، قابل اعتماد و قابل اعتماد,...
  • مشیت الهی مترادف،: imprudence بی دقتی، shortsightedness.
  • مصالحه مترادف،: میگیرد،, بیدار, هم بزنید تا.
  • مصرف مترادف،: حذف قوانین تبعیض آمیز، جمع آوری بازگرداندن سرمايه بخشيد، تجمع می یابد.استفراغ، با فشار خارج کردن، پرتاب،...
  • مصلحت مترادف،: غیر عملی, نامناسب, inadvisable, بی فایده, معکوس.
  • مصنوعی مترادف،: طبیعی، واقعی، واقعی، واقعی، معتبر است.اصل طبیعی، خالص، واقعی و معتبر.مطالعه نشده، طبیعی، بی پیرایه، به زمین.
  • مصیبت مترادف،: شادی, لذت, لذت, نسیم.شادی, شادی, لذت, سهولت, برکت.
  • مضحک مترادف،: معقول، معقول، واقع بینانه، محتمل است.جدی، جدی، معقول.
  • مضر مترادف،: مفید, سودمند, خوب, مفید و سودمند است، درمانی است.نفع, نفع, مفید, مطلوب.مفید سودمند درودی، شفا، سازنده، گوارا.
  • مضطرب مترادف،: آرام، آرام و بی سر و صدا، آرام، آرام.تسکین دهنده لذت بخش، آرامش بخش، دلنشین و آرامبخش، دارای خاصیت مرهم.اعتماد...
  • مطابق مترادف،: مقاومت در برابر demur، مخالفت با شی، مخالف، مخالف.
  • مطابقت داشته باشد مترادف،: مخالفت با واگرا متفاوت، منحرف، اختلاف نظر دارند.
  • مطالبالحادی مترادف،: پارسا, احترام, مذهبی, احترام, reverential.
  • مطالعه مترادف،: unpremeditated, خودبخودی, طبیعی, extemporaneous, ضربه, unguarded, غریزی.
  • مطرود مترادف،: قابل تحسین، ستوده، شایسته، ستوده، محترم.
  • مطلوب مترادف،: منع ناخوشایند رضایتبخش ضرر جانبی, خلاف.zestful و هیجان انگیز و هیجان، تحریک، تحریک آمیز.پیشامد inauspicious، تهدید،...
  • مطمئن باشید مترادف،: عصبی، نا امن، نامشخص است، self-doubting.
  • مطمئن شوید که مترادف،: تردید نامشخص تایید نشده، مشکوک، لرزان، آسیب پذیر، نا امن.undependable و غیر قابل اعتماد و خطاپذیر، نادرست، ناامید...
  • مطیع مترادف،: مختلف، نا موزون، نامتجانس.سرکش یا طغیانگر سرخورده، مقاوم، مبارز، سرکش.نافرمان contumacious سرکش، insubordinate، حافظۀ،...
  • مطیع قانون مترادف،: یاغی، جنحه، ۳۰، anarchic، نافرمان، noncompliant.
  • مظلوم مترادف،: والاى ممتاز قدرتمند، advantaged، نخبگان مورد علاقه.
  • معاشرت مترادف،: جداگانه تقسیم dissociate، جداسازی، جدا کردن.دور نگه, برداشت, شکستن, بازنشسته, حفظ فاصله یک.
  • معاصر مترادف،: تاریخی, خارج از تاریخ, سابق گذشته کهن از مد افتاده.
  •