فهرست اسامی همه مترادف


  • مدال مترادف: مدالیون جایزه دکوراسیون، نشان، روبان، riband، لورل، استناد، جایزه، افتخار، پاداش، الماس، روبان آبی ستاره.
  • مدالیون مترادف: مدال.
  • مداوم مترادف: شرکت persevering راسخ حضور۷۰ تن خستگی ناپذیر، ثابت قدم، indefatigable، سر سخت، مصر، importunate، خواستار، pigheaded.ادامه پیشرفت،...
  • مدبر مترادف: هوش، باهوش، قادر، مبتکر، قادر، بداهه، با استعداد، مشاغل، مهاجم، کوشا، تخیلی، خلاق، متخصص، ماهرانه، حیله...
  • مدبرانه مترادف: دیپلماتیک، با احتیاط، مودب، mannerly، اجتماعی، با ملاحظه، فهیم، حساس، متفکر، دانا، هوشیار مدنیت، محتاط، عاقلانه.
  • مدت مترادف: نام تماس، تعیین سبک، دوبله، ادعائي نسبت به دارائي، عنوان، برچسب، برچسب، تعریف، مشخص.مدت زمان تصدی، طلسم،...
  • مدت زمان مترادف: دوره، زمان، مدت، کشش، فضا، طلسم، مرحله، در حالی که, میزان, تاریخ, فصل, دوران èòñ، عصر، فاصله، موقت.
  • مدت کوتاهی مترادف: به زودی به طور مستقیم، چند لحظه بعد، فعلا بی درنگ، زود، سرعت، فورا، سرعت، straightway، betimes، بلافاصله، لحظه ای.
  • مدح مترادف: چاپلوسی دم لابه چسبونده, blandishment, bootlicking, fulsomeness, ستایش, عبادت است.
  • مدرسه مترادف: دستور آموزش، آموزش، آموزش، شستشوی مربی، آماده، نظم و انضباط، مته، حکومت.گروه فرقه، جناح، فرقه، اجبار، ایمان،...
  • مدرن مترادف: به روز modernistic، شیک، شیک، رمان اصلی، خیلی آرامش،، تازه، جدید، with-it.معاصر مدرن.معاصر امروز, فعلی, اخیر, اواخر,...
  • مدرنی مترادف: فقر seediness کثافت، دستمایه، foulness، پوسیدگی، سوختگی، shabbiness، dinginess، sordidness، grubbiness.
  • مدرنیته مترادف: مدرنیسم، up-to-dateness، contemporaneity، recency، تازگی، فوتوریسم.تازگی dernier cri، آخرین حرف آخر، رواج، نوآوری است.
  • مدعی مترادف: مسابقه.
  • مدفوع مترادف: کفن گوشته پوشش، سایبان، حجاب، vestment، سپر، پتو، پارچه، پارچه.مدفوع سرگین فضولات انجام شد، مدفوع، زباله، کود،...
  • مدل مترادف: نگهدار وانمود کن، مانکن، غیر روحانی شکل ساختگی، عروسک خیمه شب بازی، clotheshorse.پوشیدن دان، رژه، نمایش، نشان می...
  • مدل موی مترادف: کوتاه کردن مو، مدل موهای، مجموعه مو، coiffure، coif، headdress.
  • مدلولش مترادف: لهجه شیوه ای phrasing، گفتمان، تلفظ، خمیدگی، زیر و بمی صدا، هم اهنگی.بیان کنایه عبارت، جمله بندی، مدت، verbalism.
  • مدنی مترادف: مدنی غیر نظامی سکولار، شهری، سیاسی، شهری، جمعی، شهری، محبوب، دولتی، دولتی، عمومی، اجتماعی، اجتماعی.مودب...
  • مدنیت مترادف: حسن نیت ارائه میدهد ادب mannerliness، پرورش، نجابت، آفریدگار، کشت، آداب، پالایش، تدبیر، فضل، affability.مودب، ادب،...
  • مدهاوس مترادف: bedlam دوزخ، سردرگمی، هرج و مرج هیاهو، آشفتگی، غوغا، هیاهوی، راکت، بابل، درهم و برهم کردن، mix-up.
  • مدولاسیون مترادف: تنظیم مقررات اصلاح تراز تعادل برابری هماهنگی اصلاح، تغییر نرم شدن, slackening, کاهش, کاهش.
  • مدون کردن مترادف: اسلوب سازماندهی منطقی، methodize، طبقه بندی، ترتیب، tabulate، کاتالوگ، برچسب، مختصات.
  • مدیر مترادف: مدیر سر رهبر، سرپرست، رئیس، سرپرست، ناظر، سرپرست، فورمن، رئیس، هادی، فرماندار، رئیس، honcho.رئیس رئیس...
  • مدیریت مترادف: عملیات جهت، کنترل، مقررات، نظارت بر صلاحیت این دادگاه ها، دست زدن به در حال اجرا.مستقیم، انجام، نظارت، اداره،...
  • مدیون مترادف: موظف است.
  • مذاب مترادف: ذوب شده و مایع و smelted, مبدل, قرمز داغ.
  • مذاکره مترادف: میان برداشتن، عبور، عبور، مانع، روشن، مهندس overleap.معامله ترتیب حل و فصل، واسطه، شفاعت، مداخله، interpose، حکمیت،...
  • مذهب مترادف: تعهد عشق، عشق، شور و شوق زندگی، بهره، چیزی.ایمان الهیات اجبار، فرقه، وابستگی، کلیسا، فرقه، تقوا، حضرت، دگم،...
  • مذهبی مترادف: مومن مومن، معنوی، خدایی، مقدس تقدیس، احترام، وابسته به پرهیزگاری، فوق، ارتدوکس، مقدس، مقدس، god-fearing، churchgoing،...
  • مراجعه مترادف: منابع رفت و آمد مکرر، پناه پناهگاه، گزینه، مصلحت، انتخاب، معنی، درمان، راه، دستور العمل، دستگاه.
  • مراسم مترادف: مراسم رعایت تشریفات، جلو، جشن، آیین، تابع، ورزش، خدمات، اداب نماز، نشانه، قربانی، شروع، رمز و راز،...
  • مراسم تدفین مترادف: تدفين دفن inhumation entombment sepulture مراسم تشییع جنازه آخرین مناسک، obsequies.
  • مراسم مجلل مترادف: درام عینک، نمایشگاه، نمایشگاه، نمایش بازی، نمایش، ارائه، اغراق، جدول کلمات متقاطع، تابلو، رژه، در صفوف منظم.
  • مراعات مترادف: هشدار توجه، ناظر، تیز، باهوشتر، مشتاق، سریع، wide-awake، ونماینده، متفکر، آگاه، سر به بالا.
  •