فهرست اسامی همه مترادف


  • مجموعهای مترادف: بیش از حد superabundance، توليد، زیاده روی در تقاضا، overabundance، superfluity، افزونگی، بیش از حد، overage، سرریز.
  • مجنون مترادف: احمق، عملی، عجیب، scatterbrained، متعصب، بی معنی، بی شعور، imbecilic، ابلهانه، هنوزم، simpleminded، عجیب و غریب، پوچ، عجیب و...
  • مجوز مترادف: اجازه اجازه، اجازه می دهد تحریم، تایید، ضمانت، تصویب کمیسیون.اجازه می دهد رضایت، اجازه، اجازه، حکم تحریم،...
  • محاسبات مترادف: محاسبه numeration فرضی برآورد برآورد حساب نمره چوب خط، محاسبه، سنج، بدانند ارزیابی.
  • محاسبه مترادف: ، طرح ریزی فرمولهاى رندانه تر، زیرک، حیله گر، حیله گر، غیر مستقیم، و دستکاری، contriving، طراحی، روی حیله و تزویر،...
  • محاصره مترادف: حمله و جلسه و کشش و طلسم، تقلا البته به نوبه خود، مدت.فراگیر gird، شامل، محصور لبه، محدود، بازگرداندن، پاکت،...
  • محافظ مترادف: گرم، هدایت tutelary جد, مادر, مفید, کمک, پناه, مناقصه, عایق, دوست داشتنی.
  • محافظت از مترادف: گارد سپر، دفاع، صفحه نمایش، تماشای بیش از نگاه پس از، قهرمان، برای حفاظت، پناهگاه امن، مراقبت، تقویت، bulwark،...
  • محافظت نشده مترادف: آسیب پذیر.
  • محافظه کار مترادف: حزب محافظه کار سنتی، ثابت، متوسط، محتاط، محافظت، عاقل، جان سخت متعارف تعب ارتجاع، middle-of-the-road، rightwing، پت...
  • محاکمه مترادف: مصیبت سختی، دشواری travail، درد، مشکل، مصیبت، رنج، عذاب، ازار، غم، بدبختی، اندوه، غم و اندوه، فلاکت،...
  • محبت مترادف: بیماری عفونت, بیماری, بیماری اختلال، بیماری، بیماری، شکایت، ناراحتی، indisposition.دوست داشتنی مناقصه، گرم، علاقه،...
  • محبوب مترادف: بارة پی، پس، lionized، افتخار، نامی مشهور، محترم، محترم، admired، مورد علاقه، تایید، استقبال، چاه معروف در...
  • محبوبیت مترادف: تحسین، تصویب پذیرش نفع، پشتیبانی، توجه، شهرت، پست، عزت نفس، مشهور، شهرت، تحسین.خنده، snigger، snicker، خندیدن،...
  • محتاط در سخن مترادف: خجالتی، diffident، خارج بازنشستگی محفوظ است، پایین کلید خبر؟ subdued، آرام، مهار، self-effacing، bashful، مرموز، خاموش، کم...
  • محترم مترادف: مناسب قابل قبول متعارف، صحیح، decorous، ارتدوکس، punctilious، genteel، معتبر، مودب، مناسب، زيبنده، مناسب، conformist، comme il...
  • محتضر مترادف: مرگ نرسیده، تقرير انقضای، devitalized.
  • محتمل است مترادف: باور نکردنی محتمل، بی دلیل، بعید است، تردید مشکوک, مشکوک، غیر ممکن، باور نکردنی، مضحک، پوچی.
  • محتوا مترادف: برآورده دلجویی خشنود و راضی کردن، فرو نشاندن، beguile، پیروزی، آرام، تشویق، آشتی، لطفا.قناعت.اهمیت معنای بار،...
  • محتوای مترادف: غیر قابل انکار است.
  • محتکر مترادف: جمع آوری، خسیس، niggard، محافظ، scrimp، skinflint، tightwad.
  • محجوب مترادف: کم رنگ است.
  • محدود مترادف: محدود.محدود محدود، منحصر به فرد خصوصی، محدود، واجد شرایط، محدود، یک، معلول، مشخص، مسدود، کنترل.مرز حد حاشیه,...
  • محدود کردن مترادف: مختصر کردن برش، کاهش، کاهش abridge، کاهش، کاهش، کوتاه، آلو، تر و تمیز، پوست کندن، بلانت، اسکله، قرارداد،...
  • محدوده مترادف: حرکت بیش از سرگردان پرسه زدن البته تراورس، پوشش، تصویب بیش از, کروز, بررسی, rove، مهاجرت، گسترش.سفارش تراز، رتبه...
  • محدودیت مترادف: خویشتن داری محدودیت کنترل، نقص، انسداد، چک، مدرک تحصیلی، بازدارنده است، محدود کردن، هشدار دهنده, مرز, بان کی...
  • محراب مترادف: خلوتگاه, حرم, معبد, محراب, adytum, الاقداس، کلیسا.پناه پناهندگی، پناهگاه پناهگاه، حفظ، حفاظت، پوشش، عقب نشینی.
  • محرم اسرار مترادف: صمیمی.
  • محرمانه مترادف: راز، محدود، طبقه بندی، مستراح، خصوصی، ممتاز، گفتگوی-à-گفتگوی.قابل اعتماد صادق وفادار محترم, با احتیاط,...
  • محرمانه بودن مترادف: پنهان secretiveness، حفظ حریم خصوصی surreptitiousness, مخفیکاری، پوشش، covertness، furtiveness، سکوت، underhandedness، نامرئی، inconspicuousness،...
  • محروم مترادف: برهانیم، دور، سلب مالکیت، از، dispossess، تلاشهاى، denude، راب، مصادره، debar، حذف، bereave، محدود کردن، estop، قطع، نوار،...
  • محروم از عشاء ربانی مترادف: گناهکار.
  • محروم کردن مترادف: خاموش کردن, نوار, debar, نگه داشتن.ترک، حذف، نادیده بگیرد، تعداد، جز عبور بیش از.
  • محروميت مترادف: از دست دادن.
  • محرومیت مترادف: محرومیت عدم، نیاز خواهید بی کفایتی بی کفایتی عدد کمبود کمبود کمبود کمبود کسری، exiguity.ممنوعيت.فقر penury، سختی، می...
  •