به اوج خود رسید مترادف: ، رنگ پریده نحیف نحیف، اتلاف، pinched، enervated، shriveled، چروکیده، لاغر و نحیف، دچار سوء تغذيه، enfeebled، بیحال شده اند،...
به تازگی مترادف: به تازگی، از اواخر سال، فقط در حال حاضر، latterly، دیروز.
به تدريج] نابود مترادف: پاک کردن لغو معدوم کردن، نابود کردن، حذف، بلات، expunge، از بین بردن، excise.
به تنهایی مترادف: منحصر به فرد و بی نظیر و بی نظیر، بی نظیر، تنها، تنها، بی نظیر، بی همتا و مفرد، بی نظیر، به بی نظیر.تنهاست...
به جلو نگاه به مترادف: پیش بینی نگاه نسبت به انتظار، بر تعداد، طولانی، انتظار، منتظر، امید، نگاه، تکیه می کنند.
به حداقل رساندن مترادف: کاهش کوچک، لاغر کردن کوچک، محدود کردن، کاهش، کاهش، مختصر کردن.کسی بازی، کم، decry، براق بیش از مقایسهٔ، مستهلک،...
به خاطر مترادف: علاقه توجه توجه، حساب، استفاده، رفاه، سود، افزایش، خوب.هدف انگیزه، دلیل، هدف نهایی، هدف، علت، اصل.
نقطه: محل، باز کردن شکاف موقعیت اتاق فضا، زمان, محل، مکان محل نقطه منطقه موقعیت سایت منطقه بلبرینگ، محل, جزئیات مورد گام، خاص، نمونه بخش قطعه مقاله، بخشی, محل, موقعیت, محل,...