فهرست اسامی همه مترادف
دارای دندانه اره مانند مترادف : serrate دندانه دار بریده شده، دندانه دار، crenulate، denticulate، سون، گل، nicked.دارای ذوق هنری مترادف : استاد هنرمند نابغه، تکنسین، جادوگر، شعبده باز، artiste ستاره.دارای سرور و نشاط مترادف : پر جنب و جوش متحرک، روحیه، حیاتی فراوان، شاداب، درخشان، شاد، فوران کننده، blithe، داریوش، کند، scintillating.دارای ظاهر زیبا وفریبنده مترادف : گمراه کننده معیوب casuistic فریبنده، sophistical، روی حیله و تزویر، لغزنده، مشکوک، گمراه، بی اساس، بی اساس، نادرست،...دارای قدرت و زور مترادف : پرقدرت فوتی و فوری، trenchant، سنگین، قانع کننده قانع کننده، غیر قابل انکار است، صدا، منطقی، مطلق،، محتوای، موثر،...دارای قوه تصور زیاد مترادف : مبتکر خلاق، اصلی، بارور، مشاغل تولیدی، خیالی، عجیب، فوق العاده، رویایی, رویایی.دارای گونه های برامده مترادف : سركشان گستاخ برنزی، رو، جسورانه، بی پرده جلو، بی ادب، ربط، بازگشتگاهى، توهین آمیز و سبک، بی پروا.دارایی مترادف : مالکیت ثروت، اثرات منابع، املاک، وسایل، کالا، اموال، وجوه، سرمایه، ذخایر، منابع.صلاحیت و استعداد و هدیه و...داربست مترادف : گارد نگهبان سازمان دیده بان، جزئیات، گشت، warder، نقطه، مواظب، پیشآهنگی، نگهبانی.سهام paling کم رنگ، میخکوب کردن...دارت مترادف : فاصله چشمه جهش، نقل، skitter، محوری، زمین، ساقه، بهار، محدود، پرواز، dartle، لیز خوردن، با حداکثر سرعت دویدن، حرفه...دارنده مترادف : صاحب, صاحب، مالک، حامل, خریدار, حافظ, نگهبان, مستاجر.دارو مترادف : پزشکی.داروساز مترادف : druggist.داروی مقوی غرایز جنسی مترادف : وابسته به عشق شهوانی, amatory، محرک احساسات جنسی، جسمانی, prurient, titillating صورت, اغوا کننده, سکسی.داریشان مترادف : راضی محتوای خود راضی احساس خشنودی کند، بی خیال راحت، بی سر و صدا، appeased، mollified، شاد، خوشحال، شاد، خوشحالم،...داستان مترادف : روایت حکایت، داستان، نخ حکایت، حساب، طرح، رکورد، توضیحات، مقاله، رسمی، تاریخ.داستان، داستان، نخ، بداهه،...داستانی مترادف : خیالی.داش مترادف : عجله عجله جهش، محدود، سرعت، مسابقه، تسریع، چشمه، بهار، فلش، نیزه، فایل های فشرده.آمار اعتصاب، پرتاب، محوری،...داشت مترادف : بدجلوه دادن, پنهان، misstate، adulterate، جعلی, گمراه, دکتر, براق.داشتن مترادف : خود را، نگه، لذت بردن از به دست آوردن، حفظ، حفظ، ارث، دریافت، حفظ، درک، چسبیده.داشتی مترادف : ماچو مردانه مردانه مرد، manful، قوی، شهوت انگیز، قوی، پرقدرت، عضلانی، خوش بنیه، شدید، بی باک،داغ مترادف : تند، تند و با مزه تیز، تند، تند، با مزه، تند خو، گاز گرفتن، مشتاق، تیغ دارای طعم اصلی.پرشور شدید، خشونت، متعصب...دافع مترادف : دافعه.دافعه, منزجر کننده, nauseating, مشمئز کننده، حمله منقلب کننده ناگوار، خارج از قرار دادن، loathsome، نفرت انگیز،...دافعه مترادف : طاقت فرسا دافع منزجر کننده، نفرت انگیز، loathsome، nauseating، لحنی، تنفرآور، نفرت، بدبختى آفرين، aversive، ناصواب، منقلب...دال مترادف : تکه تخته ته ستون ها، بلوک، کلوخه، تکه، هیئت مدیره، puncheon، پانل، صفحه.دام مترادف : فریب کمند طعمه، تطمیع، دام، ترفند، قلاب، دام، seducer، انگیزه، عمدتاً، گیاه، come-on.فریب و دستگاه گیرنده تامین...داماد مترادف : تجهیز، لباس، تبدیل، دریافت، صنوبر، مرتب.داماد, شوهر, بندیکت, همسر, همسر.آموزش آماده سازی، توسعه، مته آغاز،...دامداری مترادف : تنگ خشک گرم، سوزان، سوزش، آتشین broiling، پخت، اختناق، گرمسیری،.پرشور گرم آرزومند پرشور, عاشقانه, شهوانی, پیش...دامن مترادف : جلوگیری از detour، دور زدن به اطراف، فرار، دور زدن، اردک، طفره رفتن، feint.حاشیه مرز لبه، لبه، آستانه، حاشیه، محیط،...دامنه مترادف : کار نظم و انضباط کار، موقعیت، شعبه، بخش، منطقه، رشته، استان، قلمرو، حوزه.مالکیت زمین، املاک، زمینه، هکتار...دامپزشک مترادف : کهنه.دانایی مترادف : ضعیف و ناتوان و ضعیف، ضعیف، ناتوان، enervated، خسته، ناتوان، بی اثر، دفاع، ناتوان، بی فایده است.دانش مترادف : توانایی ظرفیت knowhow، قضاوت، عقل، فهم، بینش، روشنگری.آگاهی، آگاهی، درک، دلهره، ادراک، بصیرت، هوش، ادراک.دانش،...دانش آموز مترادف : دانش آموز مدرسه، دانش آموز، schoolmate یادگیرنده، پژوهشگر، مقطع کارشناسی، شاگرد، پیرو، matriculant، شاگرد، شارژ،...دانش سطحی مترادف : آبپاش, smatter, smidgen, ربودن, قطعه، قراضه، مقدمات، dab, ردیابی.