دزدکی حرکت کردن مترادف: در چمن، double-dealer، skulker، lurker، dastard، بدبخت، کرم، کتانی، slinker، ترسو، بی وجدان، مار فعلی.دزدکی skulk، سرقت کمین شکار...
دست نخورده مترادف: آرام.کل، کامل، unimpaired، سالم، دست نخورده، بدون تغییر، رام نشده، آسیبی، unhurt، سالم، کامل، unflawed و خوارى، دست...
دست و دل باز مترادف: رمز عبور شعار حزب سیگنال، ثبت نام، کد، چوب، shibboleth، شناسایی.
دست و پا زدن مترادف: ضرب, خمیر, wallop, ترش نهنگ، lambaste، تنبیه کردن نیشکر, drub, در کونی زدن، مجازات.ردیف پارو، سوق دادن, زدن توپ جلو،...
دست و پا چلفتی مترادف: همه شست پا bumbling maladroit بی حاصل، unhandy چپ دست ungraceful ناشایست، استعمار،، klutzy، fumbling.گنده دست و پا گیر، بزرگ، موقت،...
دست و پا کردن مترادف: مبارزه تلو تلو خوردن، غلتیدن، اشتباه، دستمالی لنگی, داد و بیداد، خطا، لکنت، waver، دریغ، رنه، shamble، زدن، totter.
دست و پا گیر مترادف: دست و پا چلفتی بد هیکل سنگین، بی دست و پا، cumbrous، غم انگیز، عظیم، سنگین، سنگین، سنگین، درشت، بزرگ، unmanageable،...
دست و پنجه نرم مترادف: درک, توقیف, گرفتن, گرفتن, را, سریع, کلاچ, قلاب, ببندید.قلاب کلیپ می شود، گیره، گیر، قلاب، محکم نگاه داشتن، ضربه...
نقطه: Sully ادبیاتی، Mar نخواهم، لکه دار کردن، Stigmatize، بی اعتبار، لام، تهمت، پاكدامن، Blacken, نوشتن توجه داشته باشید، ضبط، ثبت نام را به پایین لیست، چوب خط، خط ناخوانا، نشان می...