فهرست اسامی همه مترادف،


  • آیند مترادف،: برو, ترک, ترک, خروج, حرکت.
  • آینده مترادف،: گذشته، دیروز، سال پیش، روز های رفته با حمايتهاي، مدتها پیش.گذشته، گذشته،، یاد قبلی, قبل, سابق, قدیمی.تردید در دسترس ناخوشایند، غیر ممکن، غیر قابل دسترس.
  • آیندگان مترادف،: اجداد نياکان progenitors، پدران.
  • ائتلاف مترادف،: تقسیم دو دستگی جدایی قطع اختلاف دشمنی، تضاد.
  • اب زیر کاه مترادف،: صادق پوست کنده فرانک باز، قابل اعتماد، میدان تیر اندازی.
  • ابتدا مترادف،: پایان, نتيجه, پایان, consummation, آخر.
  • ابتدایی مترادف،: پیچیده, پیچیده, درگیر, پیشرفته.نهایی و نتیجه گیری، به پایان رسید، توسعه کامل.دشوار است، غیر مستقیم، پیچ وخم دار.
  • ابتلای برداشت مترادف،: بی خیال، uncritical، undemanding، بی دقتی، slipshod.
  • ابدی مترادف،: قطع, ناپیوسته, inconstant, ناپایدار, لغزش.موقت زودگذر، فاسد، فانی زودگذر، evanescent، گذرا، زودگذر، کوتاه، لغزش، محدود است.موقت و محدود، بی ثبات، گذرا، زودگذر.
  • ابر مترادف،: hearten، gladden، تشویق، elate، بالا بردن، تسبيح، ستایش.روشن روشن تا ميرساند، روشن، آشکار، برهنه دراز، شدند.
  • ابری مترادف،: روشن و آفتابی و روشن، ابر،، لاجورد.شاد، شاد، untroubled، halcyon، لبخند بر لب.متمایز دقيق معين، شفاف، خوبی تعریف شده، خاص.
  • ابلهانه مترادف،: روشن، باهوش، هوشمند، زیرک، هوشمند.
  • ابهام دار مترادف،: روشن روشن روشن، توضیح دهید.
  • اتحاد مترادف،: diminution, انقباض, کاهش, کاهش, کاهش, کاهش.منحصر به فرد, dissimilarity, اختلاف, اختلاف.
  • اتشی مترادف،: ، آرام تشکیل شده، بی سر و صدا، phlegmatic، بی حال، آرام، self-possessed.
  • اتصال مترادف،: جدا بکشید, disjoin, جداگانه, طلاق, شکستن.انعطاف پذیر، قابل تنظیم، قابل تغییر، الاستیک.untie, unfasten, سست, قطع, unlace.جدایی,...
  • اتصالات مترادف،: نادرست غلط بی مزه، نادرست، نامناسب، غیر قابل قبول.
  • اتفاق آرا مترادف،: تقسیم متفاوت, انشعاب, مخالف, schismatic.
  • اتوپى مترادف،: جهنم، دوزخ، ورطه تارتاروس, جهنم, برزخ.
  • اثبات مترادف،: رد, اختلاف, رد, confute, controvert, افشا.رد، controvert رد باطل، در تناقض است.
  • اثیری مترادف،: خام ناخالص، درشت، متراکم، ضخیم، سنگین، زمخت.
  • اجازه مترادف،: تحقق آمده از طریق تحویل، کمک، succor، برآورده.
  • اجازه دهید مترادف،: نشدن، جلوگیری از مانع مانع، ناکرده، ممنوع است.
  • اجازه دهید تا مترادف،: تشديد, شتاب, speedup, افزایش, بدتر, سرکوب.زیاد تشدید افزایش، افزایش، احیای، سرعت بخشیدن به.
  • اجازه دهید کردن مترادف،: نگه, حفظ, سرزنش, حفظ, کنیم،.ساخت تا, تجمع, افزایش, نگه دارید, محدود.
  • اجازه می دهد مترادف،: رد، خودداری رد نشدن، ایران، اعتراض به.
  • اجبار مترادف،: ناباوری شک عدم قطعیت، مخالفت، شک.انتخابات، انتخاب، آزادی.بلوچستان،, یاس, expostulation, هشدار نکوهش.دارای ظاهر زیبا وفریبنده بودن dubiety ابهام، delusiveness، fallaciousness.
  • اجباری مترادف،: inconsiderate، disobliging، sullen، بیمار دفع، churlish، خصمانه.اختیاری و داوطلبانه, رایگان, انتخابی, مجاز, اختیاری, بينابين.داوطلبانه اختیاری اختیاری self-willed رایگان, volitional.
  • اجتماعی مترادف،: بی دقتی، blundering، بی تدبیر، راش، tactless، بی ادب.
  • اجتناب از مترادف،: قبول خوش آمدید، دیدار، صورت، مقابله با دنبال، به دنبال.
  • اجتناب ناپذیر مترادف،: قابل اجتناب، نامشخص, پیشگیری, escapable, اختیاری است.
  • اجتناب ناپذیر است مترادف،: قابل اجتناب escapable نامشخص، مطمئن نیستید، متغیر، متغیر است.
  • اجماع مترادف،: اختلاف نزاع اختلاف، اختلاف عقیده، تناقض، اعتراض.
  • احتراق نادرست مترادف،: موفقیت رستگار، حمل از طریق، پیروزی را خوب، پیشبرد.
  • احترام مترادف،: scornful, disdainful, کافر, مطالبالحادی, بی ادب.بی احترامی رسوايى اى، تحقیر.تحقیر، تحقیر، discourtesy، نافرمانی، بی اعتنایی.بی ادب، نافرمان، الیگارشی، سرکش، بی ادب.
  • << < 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 > >>