فهرست اسامی همه مترادف،
اریب مترادف، : راست، عمود عادی، عمودی، مربع، چهار ضلعی.از بین بردن مترادف، : نظم و انضباط, جلوگیری, راهنمای, civilize.ترمیم، تعمیر، پاک، رفع، تقویت، پاک.از تصویب مترادف، : محکوم, انتقاد, بلاست، حمله نمره محکوم، شرايط دشوار بانوان ايران است.از تطبیق مترادف، : تناقض, تضاد, متفاوت, مخالفم.از جا در رفته مترادف، : آرامش, کنترل منطقی معقول تودار، self-controlled.از جان گذشته مترادف، : محتاط محتاطانه مراقب، self-protective، معقول.گاه به گاه, عادی, زحمت, معمول است.از خواب بیدار کردن مترادف، : خواب، چرت خواب نیمروز slumber، چرت زدن.از دست دادن مترادف، : سود بیش از حد، به علاوه، مازاد overage زیادی بر،.به دست آوردن, سود, بازگشت, بهبود, خرید.پیدا، پیدا بازیابی بازیابی،...از دست رفته مترادف، : ، در دست موجود, نزدیکی, نزدیکی در اینجا حاضر.در بر داشت، واقع شده, بازیابی, بهبود, بازیافته است.، حال حاضر معاصر...از راه دور مترادف، : فعلی, اخیر, معاصر.نزدیک, نزدیک, همسایه.متمایز، آشکار قابل رویت مشخص شده، بزرگ.دوستانه, گرم, خروجی, affable.وابسته apposite مربوطه، مرتبط است.از روی لئامت دادن مترادف، : اسراف, اسراف, پراکنده, misspend, نایاب.از طریق و از طریق مترادف، : تا حدی، تا حدودی، بیشتر یا کمتر، متوسط، هشدارهائی،، سرسری.از نفس افتاده مترادف، : listless بی حال بی حال, spiritless, بی تفاوت، بی حوصله.از هم جدا هستند مترادف، : تفکیک ناپذیر, تقسیم, جوش, حل.از کار افتاده مترادف، : شکوفه, شکوفه.از گرو در اوردن مترادف، : renege، خارج، فسخ، جمع شدن، رها.ازاد مترادف، : درگیر, متعهد, تراز وسط قرار دارد, دخالت, جزئی, گرفتار.ازار مترادف، : راحتی مرهم لذت، برکت، ارضاء.لذت، لذت، شادی، مرهم.ازدحام مترادف، : پراکندگی، گسترش پراکنده منحل، جدا کردن، ترک.ازدواج کرده مترادف، : تنها، مجرد.اسارت مترادف، : آزادی، آزادی، استقلال، آزادی.اسارت، مترادف، : انقياد، انقیاد، subservience، مطیع.اساسی مترادف، : محیطی تابعه زاید nonessential، اپراتور، جزئی.سطحی و فرعی و ثانویه، جزئی، کمکی، غیر ضروری است.استاتیک مترادف، : کار پویا و فعال و در حال تغییر، حرکت.استاد مترادف، : وابسته پیرو ادم پست و حقیر، دستیار.، ماهر، بی کفایت نا مناسب، ناشایست،.وابسته، کمکی، دستیار.آماتور, مبتدی, tyro, گرینهرن،, bungler.کپی، فکس، تولید مثل، ماکت.استادانه مترادف، : ناشایست،، بی کفایت، unskillful، قادر است.دست و پا چلفتی، آمرانه، maladroit، پا bumbling، bungling.استادانه درست شده مترادف، : ساده، ساده، پایه، طبیعی، تمام، پاکدامن.استان مترادف، : کلان شهر oligopolisاستاندارد مترادف، : غیر استاندارد از نوع نامتعارف نامنظم، غیر متعارف از خط مد.فوق العاده، غیر معمول، ویژه، استثنایی و منحصر به فرد، متفاوت است.استانی مترادف، : دنیوی، مدنیت، روشنفکر، broad-minded، تحمل، پیچیده، هیپ.شهری، شهری، مرکزی.استبداد مترادف، : سهولت، آرامش، سستی، laissez-faire، humaneness، ملایمت، رحمت، درک.استبدادى مترادف، : دموکراتیک جدالها انعطاف پذیر بازده، سهل انگاری، لیبرال، انسانی است.استبدادی مترادف، : دموکراتیک, بی خیال, انسانی, معقول, درک.استثنا قائل شدن مترادف، : موافقم، تسلیم، رضایت، قبول، موافقم.استثنایی مترادف، : مشترک عادی، طبق معمول، عادی، مرسوم، هر روز unexceptional، معمولی.