اصلاح مترادف،: بدتر، تضعیف، آلوده، debase.دور انداختن زباله رها، غفلت، رد، از دست دادن.تضعیف بدتر، استیصال، فرسایش.
اصلاحات مترادف،: بدتر, انحطاط, رو به زوال، سیر قهقرایی, عقب.انحطاط زوال تخریب، فساد، سوء استفاده، واکنش، رگرسیون.
اصلی مترادف،: آخرین به روز رسانی, نهایی, نهایی, پایان انعقاد.بی فایده و imitative و unimaginative، استریل، برن.، تقلید، تکراری، تولید مثل، کپی المثنی.قدیمی, مبتذل, معمولی, hackneyed.conformist سنتگرا babbitt.
اصولى مترادف،: بی پروا، اصولی خراب کارانه، فرصت طلب، مباحثِ.
اصیل مترادف،: کاليبر خام درشت بی ادب، unpolished، خشن.half-breed، crossbred، هیبرید، دو رگه، گذشتند.
اضافه وزن مترادف،: کم وزن، emaciation، سوء تغذیه.دچار سوء تغذيه, لاغر, لاغر, لاغر و استخوانی.
اضافه کردن مترادف،: تفریق, حذف, برداشت, دور.کاهش, کاهش, کاهش, کاهش دهیم.
اضافی مترادف،: کمتر، کاهش، کاهش کمتر.حیاتی ضروری مورد نیاز, ضروری, ضروری, حداقل.
اضطراب مترادف،: ، آرام با اعتماد به نفس, امن, بي پروا, آرام, متاثرتر.بی تفاوت ولرم، apathetic، اند unenthusiastic، میلی تمایلی، تمایلی.سهولت، اعتماد به نفس، تضمین، تعادل فکری، آرامش، آرامش، امنیت.
نقطه: محل، مکان محل نقطه منطقه موقعیت سایت منطقه بلبرینگ، محل, جزئیات مورد گام، خاص، نمونه بخش قطعه مقاله، بخشی, از ویژگی های مشخصه، ویژگی، ویژگی صفت، علامت، جنبه، اموال،...