فهرست اسامی همه مترادف،
اعتماد مترادف،: کفر، بی اعتمادی، با احتیاط از شک مشکوک.بی اعتمادی، سوء ظن، عدم قطعیت، شک.غیر مسئولانه، undependable بیشرمی کارانه،...اعتماد بنفس مترادف،: عصبانیت، شک به خود بی ثباتی، تحریک پذیری، edginess.اعتماد به نفس مترادف،: مشکوک, diffident, نامشخص, timorous, نگران, نوميد.استهزاء، disdain، تحقیر و بی احترامی و تمسخر, تمسخر.بی اعتمادی، سوء ظن, شک,...اعتمادي مترادف،: الکی, مشکوک, مشکوک، غیر قابل اعتماد, بی اساس, واهی.اعزام مترادف،: غرفه، dally، temporize، تاخیر، مانع، تأخیر.تاخیر انداختن دیرکردی، dawdling، تعویق.اعطای مترادف،: رد، خودداری، انکار.رد, رد, اختلاف.اعلام مترادف،: جمع شدن، ۱۳۶۲، disavow.اعلام بی تقصیری مترادف،: متهم، سرزنش، محکوم، تعقیب، محکوم.اعلان مترادف،: اواخر, تاخیر, الحسین, گذشته, unpunctual.دلسرد کردن، بازداشتن، منصرف کردن.laggard بدون واکنش آهسته، باهستگی.اعمال مترادف،: ، داغ، آرام تشکیل شده بی تفاوت جونگ unperturbed، ارام.اغاز مترادف،: پایان خاتمه دادن، بستن، نتیجه گیری بس، پایان.اغراق مترادف،: کتمان حقیقت استهلاکاغلب مترادف،: به ندرت ندرت ندرت، گاهی اوقات، به ندرت.اغوا کننده مترادف،: غیرجذاب uninteresting خارج از قرار دادن، توهین آمیز.افتاد مترادف،: بالا بردن رشد قرار داده، تغذیه، پشتیبانی، سرپا نگه داشتن.افتادگی مترادف،: باقی بماند، تحمل، استقامت، حفظ، آب و هوا، معده، مقاومت در برابر.ایستاده، افزایش, برج, گسترش, سفت, سخت.افتخار مترادف،: opprobrium، رسوایی تحقیر، شرم، odium، abasement.خوار شمردن, استهزاء, disdain, abominate.شرمنده، ببخشید، پشيمان، تحقیر،...افترا آمیز مترادف،: تقدیر امیز، eulogistic مربوط به تحسین وتمجید با تعریف، چاپلوس.افتراق مترادف،: توده با هم، homogenize، ترکیب، مخلوط.افتضاح مترادف،: خوب و دلپذیر، تاريخى، جذاب، دوست داشتنی، قابل قبول، unobjectionable، خوب، لذت بخش، دوست داشتنی.افراط مترادف،: انکار ناکرده خنثی، درمانده، نظم و انضباط.افراطی مترادف،: لشکر متمایل تسلیم مطیع، رام، آرام.افزایش مترادف،: تحقیر، اجرا، مقایسهٔ، بد گویی کردن، bad-mouth.کم کم شدن، تضعیف بدتر، تضعیف.کاهش, انقباض, diminution, کاهش.کاهش, کاهش,...افزونگی مترادف،: بی کفایتی, عدد, کمبود, کمبود, sparseness, عدم.terseness, صراحت, pithiness, اختصار, درحد.افسارگسیخته مترادف،: ریاضتی،، پیوریتن ها, prude, مجرد, abstainer, مرد خانواده.افسانه مترادف،: واقعی واقعی واقعی، ثابت، معتبر، واقعی، طبیعی.افسانه ای مترادف،: واقعی واقعی واقعی، واقعی، قابل لمس است.تاریخی واقعی مستند واقعی، واقعی، واقعی است.افسرده مترادف،: ارتقاء، قدردانی، بالا بردن، بالا بردن.نظر غیرانعکاسی, ناشی, unthinking, با, راستى.شاد شاد، پر انرژی، متحرک پر جنب و...افسردگی مترادف،: cheerfulness, روحیه بالا, lightheartedness, خوش بینی, انیمیشن, hopefulness.ظهور، ضربت، خط الراس، گره، تحدب.افسون مترادف،: بترساند، repulse، تحریک، دفع، خشم، دلخور.افشای مترادف،: پنهان کردن، پنهان کردن، پوشش تا حجاب، پنهان سازی، ماسک.خودداری، پنهان کردن، پنهان کردن، فریب، بدجلوه دادن.افول مترادف،: موم, رشد, تشدید, گسترش, افزایش.موم، توسعه، پیش.افزایش نيروگاهي، تقویت و تشدید است.اقامت مترادف،: مسافر سرگردان، کولی، ادم اواره و ولگرد ولگرد، غریبه، بیگانه.خارجی، بیگانه.اقتصاد مترادف،: اسراف، wastefulness، فراوانی، تبذير.اقدام مترادف،: دائم, رسمی, منتخب.مخالف در طفره رفتن دگراندیشی، مخالفت، متفاوت است.