فهرست اسامی همه مترادف،


  • آشنایی مترادف،: جهل شيدايی unfamiliarity، بی تجربگی، کوری.
  • آشکار مترادف،: مشکوک مشکوک مبهم، مبهم، نامعلوم، نامعلوم.پنهان کردن، پنهان, ترشح, پنهان, و نادیده گرفتن.جزئی، مشروط، غیر مستقیم، مبهم، پنهانی.
  • آشکار است مترادف،: کم رنگ، نا معلوم, پنهان, عقیده­اند, غیر قابل تشخیص است.نا معلوم، مبهم، مغلق، مبهم، مبهم، پنهان.ظریف، استادانه،...
  • آشکار شدن مترادف،: جمع کردن, برابر, جمع کردن, دو برابر بیش از, چین.پنهان, خودداری, پوشش, سرکوب, مخفی کردن.
  • آغاز به کار مترادف،: پایان، پایان، بستن، نتيجه گيري، فسخ، denouement.
  • آفتابی مترادف،: تاریک, سایه, نور, تیره, تیره.لجوج، غم انگیز, sullen, سودا, بدبین.
  • آفریدگار مترادف،: سردی insincerity cheerless بودن، شدت، disagreeableness.
  • آلوده مترادف،: از گرو در اوردن، احترام، افتخار، احترام، بالا بردن، ennoble.پاک کردن, پاک, پاک, sanitize.پاک کردن الودگی پاک، پاکسازی، بهبود بخشد، خنک.
  • آماتور مترادف،: حرفه ای، متخصص، استاد، اقتدار، متخصص، دارای ذوق هنری.
  • آماده مترادف،: نا مناسب، خام، unready تعادل.ناخوشایند و بی دست و پا، سخت، دور، دشوار است.تردید, disinclined, مایل, indisposed.
  • آمار مترادف،: خانم شکست با صدای تلپ افتادن، سینه، بمب.
  • آمده از طریق مترادف،: شکست, زیر, flunk, از دست دادن.
  • آمرانه مترادف،: متواضع، حوصله، فروتن، diffident، timorous.adroit مدبرانه دیپلماتیک، ظریف، حساس است.
  • آمورف مترادف،: ساختار شکل، شکل تعریف شده، قطعی است.
  • آموزش مترادف،: جذب، یاد بگیرند.دنبال، اطاعت.
  • آمیخته مترادف،: ، ساده، مستقیم ساده راست کوتاه بدون عارضه, un-deviating.
  • آن طولانی مترادف،: مختصر کوتاه محدود، مختصر، مختصر.
  • آناتما مترادف،: برکت، تصویب، تصویب، به نفع.
  • آنتاگونیست مترادف،: متحد, دوست, حامی, یاور.
  • آنومالی مترادف،: انطباق نظم ظاهر،، قوام.
  • آهسته مترادف،: زود سریع، وقت شناس, قبل, زودرس.شتابزده, سریع, سریع, شتاب زده، سریع.سرعت بالا، تسریع عجله تسریع، پیشبرد، سرعت بخشیدن به.سریع, روشن, هوشمند, هشدار, هوشمند.سریع, متحرک, شلوغ, پر جنب و جوش، فعال.
  • آهن مترادف،: نرم، ضعیف، نرم و قابل انعطاف، انعطاف پذیر، بازده.
  • آهنگ؟ مترادف،: متنوع دور گرفته تا لیبرال، اکتشافی، ماجراجو، مختلف است.
  • آهنگسازی مترادف،: محدود کردن کوتاه, کاهش, کاهش abridge، کاهش، کاهش.
  • آواز مترادف،: سکوت, inarticulate, خبر؟, آرام.اسپیچ لس، قطع، گنگ.
  • آور، مترادف،: sexed، جنسی، سکسی، مردانه، زنانه.
  • آویزان مترادف،: سست.تسریع، آزادانه.
  • آيا مى توان مترادف،: ، ممنوع غیرقانونی و تابو و ممنوع، غير مجاز.
  • آيش مترادف،: فعال تولیدی، غنی حاصلخیز، پرکاری، پربار، خلاق.
  • آپارتمان مترادف،: نامناسب, نامناسب, بی ربط, بیمار مناسب است.inapt, کند, مشکل, uneducable.
  • آگاه مترادف،: ناخودآگاه غافل و بی اطلاع و نادان، کور،، در تاریکی.ناآگاهانه, unversed, غافل, نادان.
  • آگاه باشید مترادف،: غافل نادان بی اعتنا، ناخودآگاه، بی اطلاع است.
  • آگاهانه مترادف،: ناخودآگاه, خواب, insensible, غافل, مرده.غیر عمدی، خودکار، شانس، غیر عمدی، غیر عمدی.
  • آگاهی مترادف،: insensibility جهل impassivity، بیهوشی، شيدايی.
  • آیةالله مترادف،: خرده، متوسط، خودخواه، پایه رسد بخل.
  • << < 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 > >>