فهرست اسامی همه مترادف


  • پیکربندی مترادف: ترتیب ترکیب کانتور، فرم، ساختار، ساخت، تشکیل، بازیگران، مجموعه، منش، figuration، روابط.
  • پیگیری مترادف: تعقیب شکار تلاش، آرمان، جاه طلبی، هدف، روش، اعدام، تعهد، سرمایه گذاری، عملکرد، پیشرفت، پیشرفت، تداوم،...
  • پیگیری کردن مترادف: سر و گوش آب درک عمق پایین، کشف، پیدا کردن، افشا، را به نور, گرفتن, دستگیری, لانه, بگذارید, حل.
  • چابک مترادف: روحیه.
  • چابکی مترادف: همصدایی celerity legerity، مهارت، سرعت، سرعت، سرعت، briskness، nimbleness، هوشیاری، سهولت.
  • چادر مترادف: درخت، wigwam yurt، wickiup، خیمه، غرفه، غرفه، بوم، بزرگ بالا.
  • چاره اندیشی موقت مترادف: ضمیمه.
  • چارچوب مترادف: داربست ساختار تنظیم طرح، آرماتور، ساخت, ساخت و ساز، قاب مرجع، ایدئولوژی، طرح، mockup، طرح، طرح، اسکلت، زمین طرح.
  • چاشنی مترادف: با تجربه، بالغ، کهنه، دانستن متخصص، رسیده، سخت، كنگلومراي نبرد زخم، تمرین، inured، سخت، سخت.ادویه، نمک، رغبت،...
  • چاشنی زدن مترادف: garnishment گارنيچر دکوراسیون، ارایش، آرایش، تزئین، پیرایش، افزایش، bedizenment.تزئین زینت دادن زینت، زینت، گریس،...
  • چاق مترادف: چربی تنومند، اضافه وزن، سنگین، گوشتی، portly، چاق و چله، porky، ناخالص، rotund، چاق و چله.، بحالت موازنه دراوردن اضافه...
  • چاق شدن مترادف: فربه، رشد، موم، شکوفا، رشد، رستگار، افزایش، شکوفه، موفق، رونق، گسترش.
  • چاق و چله مترادف: متورم، پف کرده، کامل، پف کرده، متسع، چاق، بحالت موازنه دراوردن، podgy، rotund، دور portly، چاق و چله، buxom و گوشتی,...
  • چاق و چله برای مترادف: پشتیبانی را انتخاب کنید، پشت، جانبی با برای آمده، تایید، به نفع، قهرمان، مدافع.
  • چاقو مترادف: تضعیف، فروختن، double-cross، درمانده، خنثی کردن، خیانت، زخم چاقو در پشت.تلاش, تلاش سعی کنید شات، کرک، رفتن، مقاله،...
  • چاقی مترادف: corpulence، چاقی، plumpness، stoutness، اضافه وزن، stockiness، fleshiness، portliness، chubbiness، paunchiness.
  • چالاک مترادف: هشدار تیز هوش، سریع روشن، باهوش، شارپ، درخشان، نافذ، آپارتمان، حاد، باهوشتر، مشتاق.زیرک با هوش lithe، ورزشی،...
  • چالش مترادف: اعتراض, اعتراض, شارژ, demurrer, countercharge, فسخ.جرات، تمرد و تقابل و تهدید و احضار، دستکش بلند.تحریک، تحریک، بیدار،...
  • چانه مترادف: چت.
  • چانه زدن مترادف: استدلال می کنند.
  • چاپ مترادف: مشخصات ناشر تصور علامت مهر مهر، نام تجاری، تحت تاثیر قرار دادن.علامت تمبر، تحت تاثیر قرار دادن مشخصات ناشر،...
  • چاپ کردن مترادف: نژاد خرس، procreate، ضرب، کلون تکثیر، تولید، beget، قلمه زدن، هچ، تخم ریزی، fructify، جمعیت.کپی از نو بازسازی, از نو خلق...
  • چاپلوس مترادف: sycophant خوشامد گو، yes-man، flunky، bootlicker سرسپرده، ابزار، timeserver، fawner، ندیم، ادعاهاي، truckler، انگل، lickspittle،...
  • چاپلوسی مترادف: تولد.مدح، تحسین، تعارف، plaudits، تشویق، مداحی، ستایش، چسبونده، obsequiousness، دم لابه، cajolery، blandishment، blarney، بحث شیرین،...
  • چاک مترادف: pat، شیر سکته مغزی، غلغلک دادن، نوازش، تلنگر نوازش کردن، حیوان خانگی.خلاص شدن از شر از دور انداختن بیرون پرتاب،...
  • چت مترادف: بحث، گفتگو گفتگوی دو بدو à prattle، شایعات، chitchat، دیدار، پر حرفی کردن، confab، پچ پچ، کاساوای.مکالمه prate پچ پچ،...
  • چتر مترادف: سایبان سایه، سپر، سایبان tarp، تارپولین پوشاندن، چادر، سایه بان، حباب، صفحه نمایش، gamp، آفتابگیر، bumbershoot.
  • چتر دریایی مترادف: pushover، waverer، vacillator، پسر ضعیف وزن نما، milksop، namby-pamby، صاف کننده, بی بنیه، ترسو.
  • چرا مترادف: علت دلیل انگیزه، منطقی، پایه، زمین، بنیاد، هدف، بهانه، مناسبت، الهام، تحریک.
  • چراغ مترادف: سیگنال هشدار، راهنمای، نور فانوس، فانوس دریایی, شعله ور شدن، دود سیگنال، خلبان نور، فلش، هشدار، زنگ، آژیر.
  • چراغ سبز مترادف: تصویب مجوز متهور، ترخیص، مهر، تایید، تحریم، مجوز، تایید، تصویب، برکت، imprimatur.
  • چراندن مترادف: خراش، خراش، abrade، کبودی، بال، scarify، پوست.بدون چربی, قلم مو، لمس، نگاه, کش رفتن, بوسه.
  • چرب مترادف: unctuous, صاف, مطلوب, نرم و صاف کردن, لغزنده.چرب, چرب, suety, سباسه, unctuous.روغنی مومی، روغنی، چرب الوده، کثیف، oleaginous.چربی.
  • چرب، مترادف: خفه شو مسدود کردن, مانع, خفه خفه کردن، بدام انداختن، stanch، مسدود، پلاگین، تأخیر، نزدیک است.
  • چربی مترادف: ثروتمند، مرفه پر رونق راحت، پاداش، پاداشی در, سودآور, سودآور، شکوفایی، پربار، انبوه، cushy.تنومند چاق چاق و چله،...
  •