فهرست اسامی همه مترادف
اندکی مترادف : snub، توهین، اشاره، رد، تعرض، طولانی، کلاه بالا، استهزاء، disdain، coldshoulder، بی اعتنایی، غفلت، condescend.شانه خالی کردن...اندکی متلاطم مترادف : lashed طوفانی, خشن, باد, که بر باد رفته, ruffled, squally.تشنجی نامنظم، دندانه دار تغییر ناپیوسته اسپاسمودیک اسپاستيك،...اندیشیدن مترادف : عمدی بررسی نظر، تامل، مطالعه، فکر می کنم، تفکر، الهه شعر و موسیقی، منعکس کننده، brood، ساکن، cogitate، معنویت،...انرژی مترادف : فعال کردن.قدرت نیروی درایو، انیمیشن، شور، نشاط، پویایی، آتش، زنده دلی، واحد پلي، پانچ، شدت، pep، زیپ، vim.انرژی و زنده دلی مترادف : انیمیشن سرزندگی، قدرت، قدرت، نیرومندی پویایی، زنده دلی، نیروی حیاتی، نشاط، پاسخ، ebullience، pep، vim، pizzazz.انزال مترادف : علامت تعجب.مطلق, گریه, ترین, فریاد, توانم.انزوا مترادف : تنهایی بازنشستگی، حریم خصوصی، انزوا، جداسازی جدایی، قرنطینه، حبس، خروج، حذف، دور، دسترس نبودن، پنهان، تبعید.انزوای مترادف : محرومیت مخالفت، تحریم، اجتناب، رد تکفیر، تبعید، انزوا، اخراج، براندازی، blacklisting، blackballing، شانه های سرد.انسان مترادف : انسانیت و انسان گونه و نژاد انسان و بشر، انسان sapiens انسان، مردم، فانی است.فرد فرد انسان روح، فانی, بدن, انسان,...انسان زنده شد مترادف : جسد.انسان گریز مترادف : بخیل grouch، خیره چشم سوبژکتيو، خرچنگ، میل لنگ، ادم خسیس و لئیم.انسانهایی مترادف : ثابت قدم تزلزل ثابت، سازگار، درست، ثابت، پایدار، unfaltering، سازش ناپذیر، مصمم، شرکت، مصمم و stanch، اختصاص داده شده...انسانی مترادف : دلسوز مناقصه بردبار، نوع، خیریه، مهربان، دلسوز، خیرخواه، بردبار، ملایم، benignant، درک.نیکوکار altruist سامری خوب،...انسجام مترادف : قوام intelligibility، عقلانیت، معنی دلیل، منطق، هماهنگی، هویت، مقتضیات، وضوح، اتصال، وحدت.چسبندگي سرسختی جاذبه،...انسداد مترادف : مانعی بر سر راه مانع مانع، مانع، مانع، مانع، مشکل، تنگنا، مانع، بلوک، نوار، چک، چوب پنبه.انشعاب مترادف : شاخه شاخه، نتیجه، نتیجه حاصل، پس، فرمت، excrescence، توسعه، شرایط، زیربخش، عاقبت، قلمه.انصاف مترادف : عدالت، عدالت، سهام، صداقت، evenhandedness، لرزش در نمایشگاه.انصراف مترادف : توزیع معامله, بسته، اختصاص، جایزه گرفته،، سهم، dole، تخصیص دادن، تخصیص، تقسیم، apportion.انطباق مترادف : مفید, مهربان, تعاونی, دوستانه, نوع, مایل، مهربان، با ملاحظه و صمیمی، بدون خود خواهی، به دلسوز.ولايتى انطباق...انعطاف ناپذيري مترادف : سرسختی،.انعطاف ناپذیر مترادف : یکصدمین، شرکت، لجوج، ثابت قدم، تغييرناپذير، مصمم، حافظۀ، سفت و سخت، inelastic، obdurate، mulish، pigheaded، مقاوم، مصمم،...انعطاف پذیر مترادف : سازگار با acquiescent، complaisant، بازده مایل، unresisting، انعطاف پذیر، سازگار، تاريخى، resigned، مطیع، منفعل.انعطاف پذیر pliant...انعطاف پذیری مترادف : انعطاف پذیری، سازگاری، pliancy، قابلیت انعطاف، شناور، پاسخ،، سازگاری، complaisance.انعطاف پذیری.انعطاف پذیری.خاصیت...انعکاسی مترادف : متفکر، افسرده، مراقبه و مشورتی، متفکر، به تفکری، روشنفکر مغزی cogitative، شناختي، فلسفي، درونگرا، درون گرا، خارج...انفجار مترادف : ضربت سخت زدن با صدا غذا خوردن، thwack اسلم، هوس، رپ، کشیدن، پوند، زدن، شلاق.باد تند باد سراسیمگی، پشت سر هم،...انفرادی مترادف : جدا، به تنهایی، cloistered، جدا کردن رهبانی، تکنوازی، companionless، hermitic, خارج, درجا, تنهایی, گمشده.تنهاست، گمشده، غیر...انفیه مترادف : قرار خاموش، کشیده خیس کردن، فرو نشاندن نابود، فسخ، قطع، پایان دادن.انقباض مترادف : کوتاه diminution کاهش انقباض، کاهش، فشرده سازی، مهر، abridgment، مخفف، انقباض، تنگی، کاهش، جلو گیری، کاهش.تنگنا...انقباض غیر ارادی ماهیچه مترادف : دوباره قرعه کشی شانه کوچک، ترس دولا شدن، بلدرچین، خجالتی، پس زدن، عذر، اردک، skulk.انقراض مترادف : حرفهای.نابودی مرگ، مرگ، انسداد گرفتگی، تخریب، فراموشی، انحلال، ریشه کنی.انقضا مترادف : فسخ، قطع، بستن، پایان، پایان windup, نتيجه گيري, تکمیل, مرگ.انقطاع مترادف : فاصله.انقلاب مترادف : شورش، شورش، کودتای، کودتا، تصاحب، قيام، شورش، منظور.هراس قيام ۳۰، فتنه، رادیکال، خرابکار، شخص افراطی.چرخش،...انقلابی مترادف : تغییر، تبدیل، transfigure، refashion، remold، transmute، transmogrify.انواع مترادف : مرتب سازی بر اساس نوع، نوع، نام تجاری را، کلاس، توضیحات، رده، درجه، طبقه بندی، نوع، گونه، سخنرانان، فشار،...