استناد مترادف: محترم ذکر است تقدیر، جایزه افتخار، مداحی، ستایش، شناخت، تحسین، جلال، بیعت.تماس آدرس، احضار، [مشركان] به...
استنباط مترادف: استنباط، نتیجه گیری، مشتق، فرض، دلیل، تجزیه و تحلیل، تصور، تفسیر، جمع آوری، اینسو انسو جمع کردن، فرض کنید،...
استنتاج مترادف: کسر نتيجه گيري، شهود فرض, فرض, ساخت و ساز، فرضیه، surmise، خواندن، متاثر.
استنشاق مترادف: تنفس الهام بخش inbreathe، بادهان باز دم زدن، خر خر کردن، sniffle، خاموش شدن، snuffle.نفس، تنفس، الهام بخش در پیش نویس، نفس نفس زدن، استنشاق، خر خر، sniffle، خاموش شدن، snuffle.
استهزاء مترادف: تمسخر تحقیر تمسخر، بی اعتنایی، طعنه، تقلید و هجو کردن، jeering، contumely، تقلید.تقلید مسخره امیز کردن, تظاهر, تقلید, جعلی, شام, بهانه, طنز.خنديديد لب به لب, هدف مسخره، ساده، گال، احمق، دلقک، buffoon.
استهلاک مترادف: کاهش ارزش, رها کردن, سقوط, کاهش افسردگی، رکود ساج bearishness.
استونی مترادف: بی عاطفه یخی، unfeeling، pitiless، سنگدلانه بی رحم، تلخ، سرد، سرد، استرن، بی امان، hardhearted، خشن، coldblooded، ظالم.
نقطه: نوشتن توجه داشته باشید، ضبط، ثبت نام را به پایین لیست، چوب خط، خط ناخوانا، نشان می دهد, نوک اوج، راس، نوک قلم کاسپ، اوج، سنبله، با چنگک صاف کردن، از دست دادن، اندام,...