این معنی است مترادف: راه، روش و سیستم و روش و فرایند، طرز عمل به ان, منابع, اقدامات، مراحل، مصلحت، متوسط، فرم، حالت، صورت، مد، سبک.ثروت پول دارایی، بودجه، سرمايه، امور مالی، منابع، اموال، tangibles.
این مفهوم را میرسانند مترادف: پیشنهاد صمیمی، اشاره، تلقین کردن نشان می دهد، connote، اشاره، واردات، دلالت، معنا، نشان، استنباط.
اینرسی مترادف: بی تحرکی ناحيۀ مرگ کاذب، حالت سستی، عدم پاسخ القا بود، lifelessness، انفعال، quiescence، کندی،، inertness.
اینسو انسو جمع کردن مترادف: یادگیری قطعه با هم ریشه، بلند کردن، جمع اوری کردن، شنیدن، تجمع.چین جمع آوری، برداشت، درو، انتخاب محصول، تمیز کردن.
اینسو و انسو جهیدن مترادف: عشوه گر, trifler, کسی را دست انداختن، philanderer، پلیبوی, سرهم بندی کردن.trifle اسباب بازی، کسی را دست انداختن، coquet، dally philander، سرب، جلب، tantalize، رنجش، beguile.
ایول مترادف: ستمکار گناهکار فاسد شدن مورد تاخت وتاز، فاسد، سیاه دل، معیوب، بد، بدخواه، evil-minded، maleficent، غیر اخلاقی، پایه،...
با مترادف: هوس باز ناپایدار بیهوده و بیمعنی، احمقانه، scatterbrained، مبتلا به دوار سر، نسنجیده، غیر مسئولانه، نامطمئن، سرگیجه، غفلت، بی ثبات، ضربه، تند و شدید، احمقانه.
با احترام مترادف: سلام، آرزوها، احترام، remembrances، احترام، devoirs، تعارف.
با احتیاط مترادف: هشدار هوشیار، ناظر بر گارد محتاط مراقب، wide-awake، محتاطانه ونماینده، متفکر، نگهبانی، chary، مشکوک، leery.مدبرانه...
با استفاده از روش مترادف: تست بررسی، ارزیابی، تجزیه و تحلیل ارزیابی، تشخیص، قاضی، وزن، بازرسی.تجزیه و تحلیل معاینه تست، محاکمه، آزمایش، تشخیص، تحقیقات، پروب، بازرسی.
با انصراف مترادف: بدون انجام داد تا ترک، چشم پوشیدن، حذف، کنار، تعلیق، چشم پوشیدن از، پرهیز، لوازم یدکی، امساک کردن.
نقطه: رانش, تم موضوع موتیف، تمرکز، ایده، جوهر، ماده، جان کلام، چیستان، قلب، هسته، هسته، موضوع, نشان می دهد توجه نشان می دهد، آشکار، اشاره، اشاره، اشاره، مشخص، تاکید،...