فهرست اسامی همه مترادف
تعریق مترادف : عرق.تعصب مترادف : تعصب راستش تصور آن چنانی، prejudgment، prepossession، نقطه کور حزب pris، جانبدارى، استعداد، partisanship، بي انصافي، محدود نگرى،...تعصبی مترادف : consign اختصاص مراجعه کنید، طبقه بندی، واگذار، انتقال، نماینده، remand، اجازه، کمیسیون، انتقال، اعزام، جدا، تصویب...تعطیلات مترادف : تعطیلات استراحت، آرامش، سهولت، مرتضوی، مهلت، دراز کشیدن، اوقات فراغت، فرصت مطالعاتی، ترک، طلسم تنفس، breather،...تعظیم مترادف : خم عذر فلکس، قوس، شیب، اشاره، curtsy، را دمیدم،، genuflect، زانو زدن، سلام.ارائه، عملکرد، ناگزیر،، تسلیم، تسلیم،...تعفن مترادف : بوی malodor fetor، دمه، foulness، rankness، reek، effluvium، mephitis.reek، بوی توهین.تعقیب مترادف : باقی بماند دنبال، ادامه، دستمزد، حمل از طریق دیدن از طریق، پیروی از طریق، با چوب، استقامت، رسیدن، کامل،...تعلق مترادف : بالغ بر انباشته اضافه شده، انباشته، افزایش، گسترش، بزرگ.تعلیق مترادف : نوار تبعید محروم، ممنوعیت، exile، وادار کردن، اخراج.اخراج، حذف، طرد، disbarment، انحلال، پاکسازی، تبعيد.معلق اویزان...تعمق، مترادف : ناراضی, نا امید, کلام, ناراضی، displeased، ناراضی، ناسازگار, بیگانه, بدبختی.تعمیر مترادف : بازیابی تعمیر، ترمیم، recondition، تعمیرات اساسی تازه، نوسازی، تجدید، بروزآوری، پچ، موتور را تنظیم کردن، وصله...تعمیر و نگهداری مترادف : پشتیبانی، هزینه نگهداری و تعمیر, پشتیبان گیری, پرداخت, معاش, مقررات, نگه داشتن, بازداشت, روزی, لوازم, نسبت به...تعمیرات اساسی مترادف : معاینه رفتن بیش از, بررسی, تعمیر, reconditioning, نوسازی, خدماتی.بازرسی تعمیر، بررسی نوسازی، بررسی، تست، تعمیر،...تعهد مترادف : دخالت پایبندی خود گذشتگی، فداکاری، espousal، تعامل.تعهد و قول و کلام و جمع و جور, تعهد, ضمانت, حکم.محموله تحویل...تعویق مترادف : تسلیم تاخیر، قرار دادن قفسه، اقامت، تعلیق.تعيين مترادف : مشهور.اراده حل و فصل، استحکام اميد،، purposefulness، فداکاری، سرسختی، single-mindedness، قدرت، استقامت، شجاعت، ستون فقرات،...تعیین مترادف : نامزد تعیین نام، منتخب، انتخاب، انتخاب، اختصاص، کمیسیون، نماینده، deputize، پیشنهاد، اجازه، مقدر، پیشنهاد.نشان...تغار مترادف : سنگر توخالی جويچه، قطره قطره شدن، افسردگی، کانال، آخور، crib, کانال, مجرای، خندق، خندق، البته.تغذیه مترادف : مواد غذایی nutriment روزی خوراک معاش طیور مقررات victuals viands نان گوشت، pabulum، می خورد.درنده.خوراک حفظ ارائه، پرورش،...تغسيل مترادف : پوشش.تغييرناپذير مترادف : تغییر ناپذیر تغییرناپذیر ثابت، تغییر ناپذیر، ثابت، دائم، ثابت قدم، بخت، برگشت، انعطاف ناپذیر، ironclad, غیر قابل...تغییر مترادف : inconstant و لرزان و متزلزل، نامشخص است، متغیر، متزلزل، چالاک، احساسی، گوناگون، انتروتوكسيژنيك، هوس باز، حفظ،...تغییر شکل مترادف : تحریف.، نشان داد منحرف تحریف شده ناقص، awry، خم، با گوشهء چشم، unshapely، کج، ناخوشایند، فلج، disfigured، پیچ خورده،...تغییر ناپذیر مترادف : تغييرناپذير است.تغییر پذیر مترادف : بی ثبات ناپایدار، inconstant غیر قابل اعتماد، نامنظم، غیر قابل پیش بینی، غیر مسئولانه، undependable، خود سر، هوس باز،...تف مترادف : expectorate با فشار خارج کردن، salivate، slaver، خرده خرده پیش بردن یاوه سرایی کردن، slobber، فوم، froth.spittle، بزاق، خلط، یاوه،...تفاله مترادف : اراذل و اوباش, اوباش, riffraff, سطل زباله، گله، pariah, رانده.پوسته فیلم، صدا زدن، کالای برگشتِی, نرم و صاف کردن، scoria،...تفاهم نامه مترادف : توجه رکورد، یادداشت، یادآوری، دستیار mémoire دقیقه، مختصر، نماد، خلاصه، مقدمه،، روکش، ارتباطات، jotting، خط...تفاهم، مترادف : توافق هماهنگی همدردی، میل، همدلی، رابطه، یاران، mutuality، سازگاری، توافق، درک.تفاوت مترادف : dissimilarity رسایی، discreteness، separateness، اختلاف conspicuousness، تنوع، فردیت، unusualness، تمايز، کنتراست، آنتی تز، اصالت،...تفتیش عقاید مترادف : بررسی.تفرج مترادف : گشت سفر تفریحی، گردش سفر، تعطیلات، سفر، ربط، تور، به نوبه خود، پخش.تفرجگاه مترادف : پیاده روی، saunter، قدم زدن، پخش گردش را ربط ولگرد، پیاده روی.قدم زنی با تبختر, رژه, swagger, flounce.تفرقه مترادف : تحریک مخل ناموزون نگران کننده inharmonious, مزاحم, آمیز, آسیب, estranging, بیگانه التهابی و خطرناک و مضر، بازیگوش.تفریح و سرگرمی مترادف : رفع خستگی، آرامش، انحراف، تفریحی، بازسازی، تجدید حیات، احياء، احیای، تجهیزات بازیابی وماسه.تفریح انحراف،...