تمایل مترادف: به احتمال زیاد، آپارتمان، disposed و مسئول، مستعد، به فکر، انشاالله، مستعد جزئی، مطلوب.گرايش منش امادگی، خم، مجموعه، میل، proclivity، رجحان، معده، جانبدارى، اولویت، میل، طعم، میل فانتزی.
تمایل دارند مترادف: پس از نگاه, حضور,، وزیر به تماشای بیش از، مدیریت، ذهن، نظارت، چوپان، راهنمای، برای دیدن، محافظت، صبر کنید، به رفع، کمک مراقبت از.شیب, لاغر, دور, verge, شدند.سرب conduce کمک خون، راهنمای، مستقیم.
تمایلات مترادف: پیام توست، تبریک، آيه سلام، احترام، felicitations، تبریک می گویم.حساسیت، احساس، حساسیت به لمس ظرافت احساسات از ديدگاه نگرش تعصب نظر قضاوت، تنور، تحت تاثیر قرار, پاسخ.
تند و با مزه مترادف: تند، ترش، flavorsome sapid خوشمزه با مزه خوشگوار، اشتها، تیز، زبانه دار، تند.تیغ دارای طعم اصلی جالب، titillating صورت، روحیه پر جنب و جوش، جذاب، تحریک آمیز، تحریک کننده، winsome، درخشان.
تند و تیز مترادف: سرد گاز گرفتن، سرد، سرد، سرد سرد، تیز، برش، زمستانی، ترد، خام، تند، تلخ، پر سر و صدا، نافذ، کنند.
تند و زننده مترادف: ill-natured، متوسط، بد خو، معیوب، توز، زشت، ناصواب و ناگوار و نفرت، snotty.غیر اخلاقی، زشت، کثیف، زشت و ناپسند، smutty،...
تند و شدید مترادف: شتابزده precipitate بی پروا، راش، عجول و بی پروا، ضربه، خود به خود، پر انرژی، خشونت، شدید، مفرط، لجباز، غیرقابل کنترل، بی تاب.
تند، مترادف: quick-tempered hot-tempered, عاری از متانت آتشین، داغ، hotheaded، پرشور، تند و شدید، شتابزده، فرار، غیر قابل پیش بینی، ستیز، نقوذ، quarrelsome، چابک.
نقطه: هدف مستقیم آموزش، سطح، پرتو، صورت، تبدیل، تعمیر تمرکز, نوک اوج، راس، نوک قلم کاسپ، اوج، سنبله، با چنگک صاف کردن، از دست دادن، اندام, محل، مکان محل نقطه منطقه موقعیت...